سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردمى خدا را به امید بخشش پرستیدند ، این پرستش بازرگانان است ، و گروهى او را از روى ترس عبادت کردند و این عبادت بردگان است ، و گروهى وى را براى سپاس پرستیدند و این پرستش آزادگان است . [نهج البلاغه]
کوچ بلاگـ-وبلاگ کوچ نهارجان یا کوچ خراشاد
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» خاطرات اولین روز مدرسه


.برعکس همه ی آنهایی که از روز اول مدرسه تنها از گریه ها ی خود می گویند.من می خواهم ا ز خوشحالی روز اول مدرسه بگویم :یکی از روزهای دهه ی اول آبان ماه سال 1343 شمسی بودودریک بعد از ظهرآفتابی مادرم(که خدا رحمتش کناد )با زن همسایه در پشت بام مسجد روستا -که در کنار خانه ی ما واقع شده بود .مشغول  جمع وجور کردن گندم های شیرزده بود که معمولا برای غذای زمستان آماده می کردند ومن هم که دوسه روزبودبه جهت تما م شدن قالین بیکار بودم تا قالین بعدی برای بافت آماده وسر کار روی دار قالین بافی کشیده شود ومن به کارخانه باز گردم درآن بعد ظهر آفتابی با یک بچه ی دیگر درکنار مادرم مشغول بازی گوشی ودوندگی بر اطراف گنبذ مسجد بودیم که نا گهان صدای بوق یگ ماشین جیپ روسی چادری توجه ما را به خود جلب کرد با عجله به سمت ماشین رفتیم که سه نفر آز آن پیاده شدند وبعد از سلام وعلیک با یک نفر از مردم روستابه سمت خانه های ده روانه شدند تا دوری در کوچه های روستا بچرخند وقدم زنند وراهنما ده را به سپاه دانش تازه از شهر رسیده معرفی کند .من به پشت بام مسجد بر گشتم ودیدم یکی از مردان ده که فرزندش در کلاس ششم ابتدایی درروستا ی مجاور درس می خواندبرای مادرم تعریف می کرد ومی گفت چند روزپیش به شهر رفته بودم در شهر می گفتند : می خواهند برای تما م روستاها معلم مجانی بفرستند تا بچه ها را با سواد کنند.اوادامه داد : اقای بهنیا کارمند اداره ی ثبت اسنادبیرجند به همراه یک معلم (سپاه دانش ) ویک راهنمااز شهر آمده اند تا ده را به معلم نشان بدهند .خیلی خوب است کاش چند سال قبل این معلم ها را می فرستادند تا ما هم بچه های مان را به روستای خراشاد برای درس خواندن نمی فرستادیم.من که ازشنیدن حرفهای حاجی غلامرضا ذوق زده شده بودم در پوست نمی گنجیدم چون از دست استاد قالی باف که هرروز مرا کتک می زد دلم خون بود وحالا می توانستم به بهانه ی رفتن به مدرسه از کار قالیبافی سربازنم واز دست استاد راحت شوم ونفس تازه ای بکشم .دقایقی طول کشید تا سپاه دانش وراهنمای تعلیماتی وآقای بهنیا در کوچه های روستا چرخی زدند وبه میدان ده با ز گشتند و با یک مرد ازاهالی روستا کمی صحبت کردند وبعد سپاه دانش را به باغ آقای بهنیا بردند وبه برزگر باغ سپردند تا شب از او پذیرایی کندوراهنما ی سپاه دانش وآقای بهنیا-خداوند هردوراغریق رحمت خودگرداند- به شهربا همان ماشین باز گشتند.من هم شناسنامه ام را از مادرم گرفتم که صبح برای رفتن به مدرسه آماده باشم وآن شب از شادی خوابم نمی برد .خلاصه.فرداصبح شد وما در کنارجوی آبی که ازکنار میدان روستا واز میان خانه های ده می گذشت آب بازی می کردیم ومادرم داشت لباس می شست ودوسه مرد هم در میدان ده منتظر بودندکه سپاه دانش با لباسهای مرتب واطوزده حدود ساعت 7-30 بامدادبه میدان ده آمد وبعد از سلام وعلیک واحوالپرسی بادومردی که آنجا آماده بودند.حرفهایی زد ومعلوم شد که باید از مردم روستا با صدای بلند دعوت کنند تا شناسنامه های فرزندان مدرسه ای خود را بیاورند تا سپاه دانش اسم آنها را در دفترثبت کند وبه شهر برود وبرای آنها کتاب وقلم ودفتر وغیره تهیه کند وبهروستابر گردد .یک نفر با صدای بلند جارزد وفریادزد : اهای مردم ده شناسنامه های بچه های خود را بیاورید تا اسم آنها رابرای مدرسه بنویسند ویک نفر برداشت وگفت کو؟بچه ای که به مدرسه برود همه پشت کار قالیبافی هستندوکسی بچه نمی دهد که به مدرسه برود ومرد دیگری که حاجی محمد نام داشت وشوهر عمه ام بود، گفت:این بچه واشاره به من کرد ومن هم که خیلی ذوق مدرسه رفتن داشتم وودوازده سال وهفت ماه هم سن من بودپریدم توی خانه ی خود وشناسنامه ام را فورا آوردم  وبه دست شوهر عمه ام دادم تا او بدست سپاه دانش داد.سپاه دانش اولین اسمی را که برای مدرسه نوشت ویادداشت نمود.اسم من بود وکم کم مردم شناسنامه ها را آوردند واسم حدود سیزده (13) نفر را برای رفتن به مدرسه آقامعلم روزهای بعد یادداشت کرد وسپس.از مردم ده برای رفتن به شهر راهنمایی و کمک خواست  تاروانه ی شهر شود روستا از خودماشین نداشت واتوبوسی هم که از روستای شش کیلومترپایینتر به شهر میرفت وغروب بر می گشت رفته بود .باز هم همان حاجی غلامرضا رفت والاغ خودرا آماده کرد ویک نالین رنگین نرم هم بر پشت الاغ گذاشت تا سپاه دانش با آن حدود 14 کیلومتر راه را بپیماید تا به لب جاده ی بیرجند -زاهدان برسد واز آنجا با ماشینهای عبوری که از زاهدان می آیند به شهربیرجند برودمن هم به سفارش صاحب الاغ مامور شدم همراه آقا معلم تالب جاده بروم والاغ را در آخر کار به روستا بر گردانم وآقا معلم رفت ودرخانه ی موقتی دیشب آماده شد ووما هم با حاجی غلامرضاالاغ را به کنار قرستان ده وکنار ّباغ آقای بهنیا آوردیم تا وقتی آقا معلم برسد بتواند سوار آلاغ شود .وقتی معلم آمد که راهی شهر شود پرسید چگونه باید سوار آلاغ شوم وصاحب الاغ  الاغ را بکنار  بلندی برد وبا معذرت خواهی فراوان پرید بالای آلاغ وگفت : این جوری سوار شوید.بعدپایین آمد والاغ را ایستاده نگه داشت تا آقا معلم با زحمت سوارآلاغ شد وراه آفتادیم به سوی جاده.بعد از دوساعت به کنارجاده رسیدیم ونیم ساعتی هم طول کشید تا یک کامیون باری از سمت زاهدان آمد وبا خواهش والتماس آقامعلم روزهای بعدمن سوار کامیون شدوبه شهر رفت ومن هم با خوشحالی آلاغ را سوارشدم وبه ده باز گشتم ولحظه شماری می کردم که چه وقت سپاه دانش ازشهر به روستا بر گردد؟سه روز طول کشید تا معلم از شهربه روستای ما برگشت ومقداری نقشه وووسایل دیگر با خود از شهر آورده بودومن هم در تمام این سه شبانه روز نمی خوابیدم ومنتظر بودم معلم بیاید ومن زودتربه مدرسه بروم.شبی که سپاه دانش به روستا باز گشت .صبح روز بعد که 15 آبان ماه سال 1343 بود ما بعد از خوردن صبحانه آماده ی رفتن به کلاس  سپاه دانش شدیم وقبل ازرسیدن به باغ آقای بهنیا که معلم در آن جا مستقر بودوقرار بود در همان جابه مادرس بدهد،می خواندیم:خورشید خانم آفتاب کن  یک مشت برنج تو آب کن   ما بچه های کردیم  ازسرمایی بمردیم .سرانجام سپاه دانش ازخانه بیرون آمد وماراصدا زد که به پشت بام برویم ودر آفتاب درمقابل اتاق اومرتب بنشینیم وما هم این کار راکردیم.معلم به نزد ما آمد وسلام کرد واسم تمامی بچه ها رایک به یک پرسید.من آخرین نفری بودم که در کنار دیگران در سمت راست بچه ها قرار گرفته بودم .بعدگفت :بچه ها ! اسم من :محمد رضا شاهقلی است وشمامرا به اسم آقا معلم صدا کنید.آنگاه چند نقشه آورد وروی دیوار نصب کرد که روی یکی، چهار قوری بودوروی دیگری چهار آهوبودوروی دیگری چهار کاهوویا روی دیگری چهار سینی بود که یکی باسه تای دیگر فرق داشت ومثلا یکی از قوری ها دسته نداشت ویکی ازآهوها دم نداشت و.به همین طریق .ازتمای بچه هاخواست که :صدای آهو کاهورا با صدای بلندفریاد کنند وبگویند : اخرآهو وکاهو ٌصدای اودارد وبعد گفت درنوشتن هم آخر آهو صدای آو دارود ونیز:گفت آخر قوری وسینی هم صدای :ای داردودرموردنقشه های بعدی هم همین طورتوضیح داد ووقتی از همه ی بچه ها خواست که در قوری ها چه فرقی می بینندهمه ی افراداشتباه پاسخ دادند ووقتی ازمن پرسید : شما بگو .گفتم :یکی از قوریها دسته ندارد ویکی از آهوهادم ندارد.پرسید اسم شما چیست ؟با خجالت گفتم:محمد حسن.آقا معلم خطاب به همه ی بچه ها گفتّ برای اقا محمد حسن دست بزنیدوهمه دست زدندوبا لاخره نزدیک ظهرگفت: بروید به خانه های تان وبعدازظهر ساعت 2 دوبار ه به کلاس بیایید وماهم عصر به کلاس آمدیم وبعداز توضیحات معلم ساعت 4 به خانه باز گشتیم در حالی که هیچ بچه ای هم گریه نکرده بود وهمگی هم از داشتن چنین معلم خوبی خوشحال بودیم ودر پوست خود از شادی نمی گنجیدیم.وبه اینترتیب روز اول ودوهفته ی اول مادر مدرسه صرف آموزش از روی نقشه ها شد وتا درسفربعدی آقامعلم از شهر برای ماکتاب ودفتر وقلم آورد وآولین کلمه ای که به ما یاد داد :اب وبابا بودوما هم درسن دوازده سالگی به مدرسه پا نهادیم ومن توانستم در طول یک سال مدرسه سه کلاس اول ودوم وسوم را بخوانم وسال بعد راهی کلاس چهارم در روستای مجاورشوم.موید باشید یادآن روز اول مدرسه بخیر .محمد بنده خدای تعالی..



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( پنج شنبه 90/6/31 :: ساعت 4:1 صبح )
»» خاطرات اولین روزمدرسه


.برعکس همه ی آنهایی که از روز اول مدرسه تنها از گریه ها ی خود می گویند.من می خواهم ا ز خوشحالی روز اول مدرسه بگویم :یکی از روزهای دهه ی اول آبان ماه سال 1343 شمسی بودودریک بعد از ظهرآفتابی مادرم(که خدا رحمتش کناد )با زن همسایه در پشت بام مسجد روستا -که در کنار خانه ی ما واقع شده بود .مشغول  جمع وجور کردن گندم های شیرزده بود که معمولا برای غذای زمستان آماده می کردند ومن هم که دوسه روزبودبه جهت تما م شدن قالین بیکار بودم تا قالین بعدی برای بافت آماده وسر کار روی دار قالین بافی کشیده شود ومن به کارخانه باز گردم درآن بعد ظهر آفتابی با یک بچه ی دیگر درکنار مادرم مشغول بازی گوشی ودوندگی بر اطراف گنبذ مسجد بودیم که نا گهان صدای بوق یگ ماشین جیپ روسی چادری توجه ما را به خود جلب کرد با عجله به سمت ماشین رفتیم که سه نفر آز آن پیاده شدند وبعد از سلام وعلیک با یک نفر از مردم روستابه سمت خانه های ده روانه شدند تا دوری در کوچه های روستا بچرخند وقدم زنند وراهنما ده را به سپاه دانش تازه از شهر رسیده معرفی کند .من به پشت بام مسجد بر گشتم ودیدم یکی از مردان ده که فرزندش در کلاس ششم ابتدایی درروستا ی مجاور درس می خواندبرای مادرم تعریف می کرد ومی گفت چند روزپیش به شهر رفته بودم در شهر می گفتند : می خواهند برای تما م روستاها معلم مجانی بفرستند تا بچه ها را با سواد کنند.اوادامه داد : اقای بهنیا کارمند اداره ی ثبت اسنادبیرجند به همراه یک معلم (سپاه دانش ) ویک راهنمااز شهر آمده اند تا ده را به معلم نشان بدهند .خیلی خوب است کاش چند سال قبل این معلم ها را می فرستادند تا ما هم بچه های مان را به روستای خراشاد برای درس خواندن نمی فرستادیم.من که ازشنیدن حرفهای حاجی غلامرضا ذوق زده شده بودم در پوست نمی گنجیدم چون از دست استاد قالی باف که هرروز مرا کتک می زد دلم خون بود وحالا می توانستم به بهانه ی رفتن به مدرسه از کار قالیبافی سربازنم واز دست استاد راحت شوم ونفس تازه ای بکشم .دقایقی طول کشید تا سپاه دانش وراهنمای تعلیماتی وآقای بهنیا در کوچه های روستا چرخی زدند وبه میدان ده با ز گشتند و با یک مرد ازاهالی روستا کمی صحبت کردند وبعد سپاه دانش را به باغ آقای بهنیا بردند وبه برزگر باغ سپردند تا شب از او پذیرایی کندوراهنما ی سپاه دانش وآقای بهنیا-خداوند هردوراغریق رحمت خودگرداند- به شهربا همان ماشین باز گشتند.من هم شناسنامه ام را از مادرم گرفتم که صبح برای رفتن به مدرسه آماده باشم وآن شب از شادی خوابم نمی برد .خلاصه.فرداصبح شد وما در کنارجوی آبی که ازکنار میدان روستا واز میان خانه های ده می گذشت آب بازی می کردیم ومادرم داشت لباس می شست ودوسه مرد هم در میدان ده منتظر بودندکه سپاه دانش با لباسهای مرتب واطوزده حدود ساعت 7-30 بامدادبه میدان ده آمد وبعد از سلام وعلیک واحوالپرسی بادومردی که آنجا آماده بودند.حرفهایی زد ومعلوم شد که باید از مردم روستا با صدای بلند دعوت کنند تا شناسنامه های فرزندان مدرسه ای خود را بیاورند تا سپاه دانش اسم آنها را در دفترثبت کند وبه شهر برود وبرای آنها کتاب وقلم ودفتر وغیره تهیه کند وبهروستابر گردد .یک نفر با صدای بلند جارزد وفریادزد : اهای مردم ده شناسنامه های بچه های خود را بیاورید تا اسم آنها رابرای مدرسه بنویسند ویک نفر برداشت وگفت کو؟بچه ای که به مدرسه برود همه پشت کار قالیبافی هستندوکسی بچه نمی دهد که به مدرسه برود ومرد دیگری که حاجی محمد نام داشت وشوهر عمه ام بود، گفت:این بچه واشاره به من کرد ومن هم که خیلی ذوق مدرسه رفتن داشتم وودوازده سال وهفت ماه هم سن من بودپریدم توی خانه ی خود وشناسنامه ام را فورا آوردم  وبه دست شوهر عمه ام دادم تا او بدست سپاه دانش داد.سپاه دانش اولین اسمی را که برای مدرسه نوشت ویادداشت نمود.اسم من بود وکم کم مردم شناسنامه ها را آوردند واسم حدود سیزده (13) نفر را برای رفتن به مدرسه آقامعلم روزهای بعد یادداشت کرد وسپس.از مردم ده برای رفتن به شهر راهنمایی و کمک خواست  تاروانه ی شهر شود روستا از خودماشین نداشت واتوبوسی هم که از روستای شش کیلومترپایینتر به شهر میرفت وغروب بر می گشت رفته بود .باز هم همان حاجی غلامرضا رفت والاغ خودرا آماده کرد ویک نالین رنگین نرم هم بر پشت الاغ گذاشت تا سپاه دانش با آن حدود 14 کیلومتر راه را بپیماید تا به لب جاده ی بیرجند -زاهدان برسد واز آنجا با ماشینهای عبوری که از زاهدان می آیند به شهربیرجند برودمن هم به سفارش صاحب الاغ مامور شدم همراه آقا معلم تالب جاده بروم والاغ را در آخر کار به روستا بر گردانم وآقا معلم رفت ودرخانه ی موقتی دیشب آماده شد ووما هم با حاجی غلامرضاالاغ را به کنار قرستان ده وکنار ّباغ آقای بهنیا آوردیم تا وقتی آقا معلم برسد بتواند سوار آلاغ شود .وقتی معلم آمد که راهی شهر شود پرسید چگونه باید سوار آلاغ شوم وصاحب الاغ  الاغ را بکنار  بلندی برد وبا معذرت خواهی فراوان پرید بالای آلاغ وگفت : این جوری سوار شوید.بعدپایین آمد والاغ را ایستاده نگه داشت تا آقا معلم با زحمت سوارآلاغ شد وراه آفتادیم به سوی جاده.بعد از دوساعت به کنارجاده رسیدیم ونیم ساعتی هم طول کشید تا یک کامیون باری از سمت زاهدان آمد وبا خواهش والتماس آقامعلم روزهای بعدمن سوار کامیون شدوبه شهر رفت ومن هم با خوشحالی آلاغ را سوارشدم وبه ده باز گشتم ولحظه شماری می کردم که چه وقت سپاه دانش ازشهر به روستا بر گردد؟سه روز طول کشید تا معلم از شهربه روستای ما برگشت ومقداری نقشه وووسایل دیگر با خود از شهر آورده بودومن هم در تمام این سه شبانه روز نمی خوابیدم ومنتظر بودم معلم بیاید ومن زودتربه مدرسه بروم.شبی که سپاه دانش به روستا باز گشت .صبح روز بعد که 15 آبان ماه سال 1343 بود ما بعد از خوردن صبحانه آماده ی رفتن به کلاس  سپاه دانش شدیم وقبل ازرسیدن به باغ آقای بهنیا که معلم در آن جا مستقر بودوقرار بود در همان جابه مادرس بدهد،می خواندیم:خورشید خانم آفتاب کن  یک مشت برنج تو آب کن   ما بچه های کردیم  ازسرمایی بمردیم .سرانجام سپاه دانش ازخانه بیرون آمد وماراصدا زد که به پشت بام برویم ودر آفتاب درمقابل اتاق اومرتب بنشینیم وما هم این کار راکردیم.معلم به نزد ما آمد وسلام کرد واسم تمامی بچه ها رایک به یک پرسید.من آخرین نفری بودم که در کنار دیگران در سمت راست بچه ها قرار گرفته بودم .بعدگفت :بچه ها ! اسم من :محمد رضا شاهقلی است وشمامرا به اسم آقا معلم صدا کنید.آنگاه چند نقشه آورد وروی دیوار نصب کرد که روی یکی، چهار قوری بودوروی دیگری چهار آهوبودوروی دیگری چهار کاهوویا روی دیگری چهار سینی بود که یکی باسه تای دیگر فرق داشت ومثلا یکی از قوری ها دسته نداشت ویکی ازآهوها دم نداشت و.به همین طریق .ازتمای بچه هاخواست که :صدای آهو کاهورا با صدای بلندفریاد کنند وبگویند : اخرآهو وکاهو ٌصدای اودارد وبعد گفت درنوشتن هم آخر آهو صدای آو دارود ونیز:گفت آخر قوری وسینی هم صدای :ای داردودرموردنقشه های بعدی هم همین طورتوضیح داد ووقتی از همه ی بچه ها خواست که در قوری ها چه فرقی می بینندهمه ی افراداشتباه پاسخ دادند ووقتی ازمن پرسید : شما بگو .گفتم :یکی از قوریها دسته ندارد ویکی از آهوهادم ندارد.پرسید اسم شما چیست ؟با خجالت گفتم:محمد حسن.آقا معلم خطاب به همه ی بچه ها گفتّ برای اقا محمد حسن دست بزنیدوهمه دست زدندوبا لاخره نزدیک ظهرگفت: بروید به خانه های تان وبعدازظهر ساعت 2 دوبار ه به کلاس بیایید وماهم عصر به کلاس آمدیم وبعداز توضیحات معلم ساعت 4 به خانه باز گشتیم در حالی که هیچ بچه ای هم گریه نکرده بود وهمگی هم از داشتن چنین معلم خوبی خوشحال بودیم ودر پوست خود از شادی نمی گنجیدیم.وبه اینترتیب روز اول ودوهفته ی اول مادر مدرسه صرف آموزش از روی نقشه ها شد وتا درسفربعدی آقامعلم از شهر برای ماکتاب ودفتر وقلم آورد وآولین کلمه ای که به ما یاد داد :اب وبابا بودوما هم درسن دوازده سالگی به مدرسه پا نهادیم ومن توانستم در طول یک سال مدرسه سه کلاس اول ودوم وسوم را بخوانم وسال بعد راهی کلاس چهارم در روستای مجاورشوم.موید باشید یادآن روز اول مدرسه  بخیر ----

  عید سعید شه صاحب زمان                          باد مبارک به همه شیعیان --

مژده زمیلاد شه بحر وبر                                قائم دین ، حجت اثنی عشر

مظهر الطاف حی داد گر                               نورمبین وارث خیرالبشر

سبط نبی پادشه انس وجان                        باد مبارک به همه شیعیان --

مژده که بر جسم جهان جان رسید                 جان جهان حاکم فرمان رسید

حجت حق  قاطع برهان رسید                          هادی دین ،حامی قرآن رسید

شبل علی خسرو کون ومکان                              باد مبارک به همه شیعیان--

مژده که شد قدرت حق آشکار                            گشت عیان مظهر پروردگار

جامع الاسرار شه ذوالوقار                                حجت حق خاتمه ی هشت وچار

سیف خدا  رایت امن وامان                             باد مبارک به همه شیعیان ---

مزده که میلاد شه عالم است                         عید سعید ولی اعظم است

مولد سبط نبی اکرم است                             آنکه بخوبان جهان خاتم است

حجت حق سید صاحب زمان                         باد مبارک به همه شیعیان --

بنقل از دیوان آذر خراسانی -ص 145 -انتشارات طوس مشهد -چاپ 1382 هجری قمری -اثر طبع مرحوم حاج سید غلامرضا آذر خراسانی سرخسی --

عید میلاد صاحب زمان است                  نوبت شادی شیعیان است

حامی دین پیغمبر آمد                        از قدومش منور جهان است   شادی از چشم نرجس عیان است --- 

بوی گل می وزد از گلستان             بلبل از شوق گل نغمه خوان است

مقدمت ای خسرو خوبان مبارک---                                                    از پی آن روزهای پر غم ودرد ومحنت                                              رخ نما ای آفتاب روشنی بخش ،                          ای ذره پرور

ای رخت مظهر حسن داور                         ازتو عدل الهی میسر

ریشه ی ظالمان را برانداز                               حاجت بیدلان رابر آور                               مقدمت ای خسرو خوبان مبارک ---               عید میلاد توبر همه ایران مبارک

چشم ما بوده دایم  براهت                            تانمایی رخ همچو ماهت

بر کشی آن دم تیغ دوسر را                          بنگر این امت بی پناهت

در مسیرت بود نهضت ما                       قلب پاکت به عرضم گواه است

پای کن در رکاب سعادت                        سان ببین لشکر واین سپاهت

مقدمت ای خسرو خوبان مبارک                 عید میلادتو بر همه ایران مبارک

ریشه ی کشور آشنایی                             زآشنایان مفرما جدایی

ای خوش آن دم که از کوی جانان                برقع ازروی ماهت گشایی

عقده های گره خورده در دل                      با شکر خنده از دل زدایی

هم قبول از حقیقت زاحسان                        شعر نا قابلش را نمایی

باغبانا جشن پیروزی بپا کن                   از خزان تشنگی مارا رها کن

مقدمت ای خسرو خوبان مبارک    عید میلاد تو بر همه ایران مبارک *

*-صص 119-120-کتاب سرود های امام مهدی -انتشارات قلم -قم-گرد آورنده حسین حقجو



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( پنج شنبه 90/6/31 :: ساعت 3:59 صبح )
»» العجل یوسف گم گشته بیا

العجل یوسف گم گشته بیا               پهلوی فاطمه بشکسته بیا

 

مهدیا ! منتظر روی توئیم               تشنه ی چهره ی نیکوی توئیم

صبح جمعه است وثنا گوی توئیم            روز وشبها به تکا پوی توئیم

العجل یوسف گم گشته بیا                پهلوی فاطمه   بشکسته  بیا

تو گل انجمن خوبانی                   زچه از دیده ی  ما  پنهانی

ما که جسمیم وتو تنها جانی             درد دلهای همه می دانی

العجل یوسف گم گشته بیا              پهلوی فاطمه بشکسته بیا

یوسفا جمله خریدار توئیم              منتظر بر سر بازار توئیم

همه دیوانه ی  دیدار توئیم             همه سرگشته ی رخسار توئیم

العجل یوسف گم گسته بیا             پهلوی  فاطمه  بشکسته  بیا

گل روی تو تما شا دارد              عکس رویت همه دلها دارد

چشم در راه تو دنیا دارد             انتظاری  تو زهرا  دارد

العجل یوسف گم گشته بیا             پهلوی فاطمه بشکسته بیا

باعث راحتی جان همه               نظر لطف تو بر خوان همه

در رهت دیده ی گریان همه           مهر تو مایه ی ایمان همه

العجل یوسف گم گشته بیا             پهلوی فاطمه بشکسته بیا

دل ما بردل توبسته بیا              هر دری بر روی ما بسته بیا

العجل یوسف گم گسته بیا            پهلوی فاطمه بشکسته بیا*

*-سرودهای امام مهدی(ع)-گرداورنده :حسین حقجو-ص18 -انتشارات قلم -قم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( پنج شنبه 90/6/31 :: ساعت 2:53 صبح )
»» پناهگاهجهان (مهدی فاطمه)عج...

فتوبلاگ +نوشته های روزانه

پناهگاه جهان(مهدی فاطمه)عج...

دیرگاهی است پناهنده ی این درگاهم             بلکه عمری است که خاک ره این خرگاهم

گرچه درهر نفسی کالبدم می میرد               بامید تو بود زنده ، دل آگاهم

گاهی از ذوق لبت لاله صفت می شکفم           گاهی از شوق قدت شمع صفت می کاهم

گر برانی زدرم ازهمه درویشترم               ور بخوانی به برم ور همه شاهان شاهم

گر بود خشم تو، در خطه ی خاکم ماهی           ور بود مهرتوبر قبه ی گردون ، ماهم

پرتوی گر زتو تابد به من ایچشمه ی نور!             شجر سینه ی سینا ولسان اللهم

طور نور است به اشراق تومارا ظلمات            خضرم ار سایه ی لطف تو بود همراهم

گر زچاه غم ونفرت تو نجاتم بخشی               یوسف مملکت مصرم وصاحب جاهم

تیشه ی ریشه کن قهر تورا من کوهم             کهربای نظر لطف تورا من ، کاهم

بستان داد من از طالع بیداد گرم                 ورنه درخرمن گردون زند آتش ، آهم  

تیره وتار شد ازدود دل آئینه ی فکر             ترسم آن آ ینه ی حسن جهان آرایم   

مفتخرخاک ره گوشه نشین در تواست              بهر او گوشه ی چشمی زشما می خواه *

*-سرود های مهدی-صص12-13-گردا<رنده:حسین حقجو-انتشارات قلم -قم    

+ نوشته شده در  جمعه هجدهم شهریور 1390ساعت 19:4  توسط mha3131  |  یک نظر

تویی زحال دل من گواه مهدی جان

تویی زحال دل من گواه ، مهدی جان            که کرده هجر تو،روزم سیاه ، مهدی جان

فروغ دیده ی درماندگان بی یاور               به سائل در خود کن نگاه مهدی جان

فقیر، دست گدایی به که؟ دراز کند              منم گدا وتویی  پادشاه ، مدی جان

بیا بیا که به بازارآرزوها یم                  متاع من همه شد اشک وآه ، مهدی جان

اگر زگرد گنه دیده ام ندیده تو را               بر آورش تو زگرد گناه ، مهدی جان

گراشتباه بود راه ورسم زندگیم               مرا بدر کن ازاین اشتباه ، مهدی جان

برای مادرپهلو شکسته ات ، زهرا            بغیر تو که؟ بود دادخواه، مهدی جان

به انتظار توشد پیر(کربلایی) بس            بمانده دیده ی حسرت به راه ، مهدی جان

بچاه جهل گر افتاده ام زنادانی               زراه لطف برآرم زچاه ، مهدی جان

زجور زخم زبانها دلم بدرد آمد               دوایدرد تویی ازالاه ، مهدی جان

بحق خون شهیدان راه آزادی                بگیردست من بی پناه ، مهدی جان-----

                       صاحب زمان

ای مایه ی آمید یا صاحب الزمان           جانم بلب رسید یا صاحب الزمان

ای کشتی نجات ،ای حجت خدا!            ای منجی بشر، سلطان ورهنما

دل طالب توهست بردیدنم بیا             شد دیده ام سپید ، یا صاحب الزمان

دیگر نمانده تاب ،خورشید دین! بتاب       کن روز شیعیان، روشن چو آفتاب

از کثرت گناه ، عالم در انقلاب             کی ؟ می شوی پدید، یا صاحب الزمان

ای منتظر! شده دنیا پر از فساد           از پرده شو برون در راه عدل وداد

باذوالفقار خود ، بر پا نما جهاد              جدت شده شهید یا صاحب الزمان!

لطفی کن وبیا ، قرآن بود غریب            احکام آن بود نزد بشر عجیب

قرآنیان شدند در خدعه وفریب              لطفی نما بیا ، ای بهترین حبیب!*

*-اثرطبع نادعلی کربلایی -به نقل ازارمغان کربلا-صص:302-304-موسسه مطبوعاتی خزر-تهران

 

 

+ نوشته شده در  جمعه یازدهم شهریور 1390ساعت 2:2  توسط mha3131  |  یک نظر

شدم زهجر رخت بیقرار ، مهدی جان

شدم زهجررخت بیقرار ، مهدی جان                 کشد مراغم این انتظار، مهدی جان

نه آنکه سوخت فراق تو ،جان من تنها               بسوخت جان جهان زاین شرار، مهدی جان

بهار بی گل روی تو بی صفاست ،یقین              چرا که بی تو نباشد بهار ، مهدی جان

زیمن بودنت بر پاست این جهان ، ورنه            نبودکون ومکان پایدار ، مهدیجان

تویی که مظهرعدلی ودادوصلح وصفا             بقی وحجت پروردگار، مهدی جان

شریعت نبوی را تو حامی ای ویقین               که نیست جزتو شریعت مدار ، مهدی جان 

عدو کشد صف وقصد هدم دین دارد             بیکه جز تو بدین  نیست یار ، مهدی جان

بر آستانه ی چشمم بیا قدم بگذار                که جان به راه تو سازم نثار ، مهدی جان

بیاکه چشم جهاندرره تو منظر است            رمدکشیده وهم اشکبار ، مهدی جان

بیا زپرده ی غیبت برون که دشمن دین              کند زصولت ماهت فرار مهدی جان

بیا سریر عدالت تو نصب کن که تویی           یگانه مرد عدالت شعار ، مهدی جان

بیا که خصم زهر سو نموده حمله بدین           بیا که شیعه ندارد قرار ، مهدی جان

بیا ومرهم ودارو بدرد مادر نه                 که شد زضربت در، بی قرار ، مهدی جان

بیا که(عابدی ) خسته دل زفرقت تو            مدامش ، آه وفغان گشت کار ، مهدی جان*

*-صص60-61-کتاب سرودهای مهدی -گرداورنده :حسنحقجو-قم-انتشارات قلم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( یکشنبه 90/6/20 :: ساعت 12:52 صبح )
»» تویی زحال دل من گواه ،مهدی جان

تویی زحال دل من گواه ، مهدی جان            که کرده هجر تو،روزم سیاه ، مهدی جان

فروغ دیده ی درماندگان بی یاور               به سائل در خود کن نگاه مهدی جان

فقیر، دست گدایی به که؟ دراز کند              منم گدا وتویی  پادشاه ، مدی جان

بیا بیا که به بازارآرزوها یم                  متاع من همه شد اشک وآه ، مهدی جان

اگر زگرد گنه دیده ام ندیده تو را               بر آورش تو زگرد گناه ، مهدی جان

گراشتباه بود راه ورسم زندگیم               مرا بدر کن ازاین اشتباه ، مهدی جان

برای مادرپهلو شکسته ات ، زهرا            بغیر تو که؟ بود دادخواه، مهدی جان

به انتظار توشد پیر(کربلایی) بس            بمانده دیده ی حسرت به راه ، مهدی جان

بچاه جهل گر افتاده ام زنادانی               زراه لطف برآرم زچاه ، مهدی جان

زجور زخم زبانها دلم بدرد آمد               دوایدرد تویی ازالاه ، مهدی جان

بحق خون شهیدان راه آزادی                بگیردست من بی پناه ، مهدی جان-----

                       صاحب زمان

ای مایه ی آمید یا صاحب الزمان           جانم بلب رسید یا صاحب الزمان

ای کشتی نجات ،ای حجت خدا!            ای منجی بشر، سلطان ورهنما

دل طالب توهست بردیدنم بیا             شد دیده ام سپید ، یا صاحب الزمان

دیگر نمانده تاب ،خورشید دین! بتاب       کن روز شیعیان، روشن چو آفتاب

از کثرت گناه ، عالم در انقلاب             کی ؟ می شوی پدید، یا صاحب الزمان

ای منتظر! شده دنیا پر از فساد           از پرده شو برون در راه عدل وداد

باذوالفقار خود ، بر پا نما جهاد              جدت شده شهید یا صاحب الزمان!

لطفی کن وبیا ، قرآن بود غریب            احکام آن بود نزد بشر عجیب

قرآنیان شدند در خدعه وفریب              لطفی نما بیا ، ای بهترین حبیب!*

*-اثرطبع نادعلی کربلایی -به نقل ازارمغان کربلا-صص:302-304-موسسه مطبوعاتی خزر-تهران



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( جمعه 90/6/11 :: ساعت 2:7 صبح )
»» شدم زهر رخت بیقرار ، مهدی جان

شدم زهجررخت بیقرار ، مهدی جان                 کشد مراغم این انتظار، مهدی جان

نه آنکه سوخت فراق تو ،جان من تنها               بسوخت جان جهان زاین شرار، مهدی جان

بهار بی گل روی تو بی صفاست ،یقین              چرا که بی تو نباشد بهار ، مهدی جان

زیمن بودنت بر پاست این جهان ، ورنه            نبودکون ومکان پایدار ، مهدیجان

تویی که مظهرعدلی ودادوصلح وصفا             بقی وحجت پروردگار، مهدی جان

شریعت نبوی را تو حامی ای ویقین               که نیست جزتو شریعت مدار ، مهدی جان 

عدو کشد صف وقصد هدم دین دارد             بیکه جز تو بدین  نیست یار ، مهدی جان

بر آستانه ی چشمم بیا قدم بگذار                که جان به راه تو سازم نثار ، مهدی جان

بیاکه چشم جهاندرره تو منظر است            رمدکشیده وهم اشکبار ، مهدی جان

بیا زپرده ی غیبت برون که دشمن دین              کند زصولت ماهت فرار مهدی جان

بیا سریر عدالت تو نصب کن که تویی           یگانه مرد عدالت شعار ، مهدی جان

بیا که خصم زهر سو نموده حمله بدین           بیا که شیعه ندارد قرار ، مهدی جان

بیا ومرهم ودارو بدرد مادر نه                 که شد زضربت در، بی قرار ، مهدی جان

بیا که(عابدی ) خسته دل زفرقت تو            مدامش ، آه وفغان گشت کار ، مهدی جان*

*-صص60-61-کتاب سرودهای مهدی -گرداورنده :حسنحقجو-قم-انتشارات قلم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( دوشنبه 90/6/7 :: ساعت 1:49 صبح )
»» ای فلک گردی خراب بردی آخر بوتراب

ای فلک کردی خرا ب بردی آخر بوتراب(2بار

جملگی ای شیعیان بر سینه وبر سر زنید                  عندلیب آسا زدل افغان یا حیدر زنید

ازشرارآهتان  آتش به خشک وتر زنید                  جای دارد گر که خون باری زدیده جای آب

آن شهنشاهی که دارد بر وجودش افتخار                    ماسوی ، لوح وقلم سکان عرش کردگار

آنکه اندر قبضه اش لا سیف الا ذوالفقار                     حجت حق ابن احمد ختمی  مآب

گشت در مسجد روان چون خسرو ملک حجاز              از برای طاعت حق تا بگذارد نماز

کرد بازی نقش خود را بس جهان حیله  ساز                    از جفای ناکسی شد لنگر ایمان خراب----

سر نهادی چون به سجده مرشد روح الامین                ابن ملجم چون اجل برجستآندم از کمین

تیغ بیداد وستم را زد به فرق شاه دین                    عروه الوثقی دین افتاد بر روی تراب-----

جبرئیل از این عزا بر سینه وبر سر زنان                 قد قتل گویان به ما بین زمین وآسمان

ای فلک ظلمی که پنهان داشتی کردی عیان                    شرمت آخر تا بکی بر بردن خوبان شتاب--

عندلیبان گلستان نبی در شور وشین                 مجتبی از یکطرف گریان واز یک سو حسین

لولوء مرجان شان جاری برخسار از دوعین                 زینب وگلثومدر آه وفغان از هجر باب---

این چه زینب بود کز روزی که آمد دروجود                 لحظه ای از غم نیاسود ساعتی راحت نبود

هرزمان از داغ یاران ماتم او تازه بود                   قلبش از داغ عزیزان بود زپروز وشب کباب--

روزگاری ازغم جدش چونی اندر نوا                    بود گریان دائما از هجر ختم الانبیا

تاکه رحلت کرد از دار جهان خیرالنسا               این زمان باشد زمرگ مرتضی در اضطراب---

گاهی ازبهر برادر دیده را نمناک کرد                  درعزایمجتبی گردون به فرقش خاک کرد 

گاه از بهر حسینش جامه بر تن چاک کرد        ماه رخسار حسینش شد نهان اندرحجاب---

این همان زینب بود کاندر زمین کربلا        دیده هفتاد ودو قربانی زخویش واقربا

آه از آن ساعت که وارد گشت اندر قتلگاه            پیگر عریان شه رادید شد بی صبر وتاب--

یا شفیع المذنبین  ای دست پاک گردگار              قدرت الله صقوتالله حیدر دلدل سوار

بین (مقدس )ای   شها دارد  زلطفت انتظار             کن شفاعت شیعیان را نزد حق روز حساب-- *

*-صص 47-49 -کتاب گلبانگ غم-گرداورنده محمد غلامی-اثر طبع سعدالدین محمد حسین مقدسی کاشمری



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( چهارشنبه 90/6/2 :: ساعت 2:19 صبح )
»» ایفلک گردی خراب بردی آخر بوتراب

ای فلک کردی خرا ب بردی آخر بوتراب(2بار

جملگی ای شیعیان بر سینه وبر سر زنید                  عندلیب آسا زدل افغان یا حیدر زنید

ازشرارآهتان  آتش به خشک وتر زنید                  جای دارد گر که خون باری زدیده جای آب

آن شهنشاهی که دارد بر وجودش افتخار                    ماسوی ، لوح وقلم سکان عرش کردگار

آنکه اندر قبضه اش لا سیف الا ذوالفقار                     حجت حق ابن احمد ختمی  مآب

گشت در مسجد روان چون خسرو ملک حجاز              از برای طاعت حق تا بگذارد نماز

کرد بازی نقش خود را بس جهان حیله  ساز                    از جفای ناکسی شد لنگر ایمان خراب----

سر نهادی چون به سجده مرشد روح الامین                ابن ملجم چون اجل برجستآندم از کمین

تیغ بیداد وستم را زد به فرق شاه دین                    عروه الوثقی دین افتاد بر روی تراب-----

جبرئیل از این عزا بر سینه وبر سر زنان                 قد قتل گویان به ما بین زمین وآسمان

ای فلک ظلمی که پنهان داشتی کردی عیان                    شرمت آخر تا بکی بر بردن خوبان شتاب--

عندلیبان گلستان نبی در شور وشین                 مجتبی از یکطرف گریان واز یک سو حسین

لولوء مرجان شان جاری برخسار از دوعین                 زینب وگلثومدر آه وفغان از هجر باب---

این چه زینب بود کز روزی که آمد دروجود                 لحظه ای از غم نیاسود ساعتی راحت نبود

هرزمان از داغ یاران ماتم او تازه بود                   قلبش از داغ عزیزان بود زپروز وشب کباب--

روزگاری ازغم جدش چونی اندر نوا                    بود گریان دائما از هجر ختم الانبیا

تاکه رحلت کرد از دار جهان خیرالنسا               این زمان باشد زمرگ مرتضی در اضطراب---

گاهی ازبهر برادر دیده را نمناک کرد                  درعزایمجتبی گردون به فرقش خاک کرد 

گاه از بهر حسینش جامه بر تن چاک کرد        ماه رخسار حسینش شد نهان اندرحجاب---

این همان زینب بود کاندر زمین کربلا        دیده هفتاد ودو قربانی زخویش واقربا

آه از آن ساعت که وارد گشت اندر قتلگاه            پیگر عریان شه رادید شد بی صبر وتاب--

یا شفیع المذنبین  ای دست پاک گردگار              قدرت الله صقوتالله حیدر دلدل سوار

بین (مقدس )ای   شها دارد  زلطفت انتظار             کن شفاعت شیعیان را نزد حق روز حساب-- *

*-صص 47-49 -کتاب گلبانگ غم-گرداورنده محمد غلامی-اثر طبع سعدالدین محمد حسین مقدسی کاشمری



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( چهارشنبه 90/6/2 :: ساعت 2:17 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو
امام حسین وحضرت زینب (ع) مشکل دین را حسین زینب آسان کرد ورفت
درولادت پیامبر اسلام محمدمصطفی(ص)
درشهادت رسول خدا (ص) وامام مجتبی (ع)
محرم ماه خون موضوع: <سه شنبه 20 تیر 1402برچسب:محرم ماه خون ماه
بسم اله ما....
معرفی روستای کوچ وشغل ومحصولات کوچ نهارجان بیرجند
جانبازان امام حسین (ع)
در ولادت امام رضا (ع)
در شهادت مولا امیر المومنین علی (ع) وشبهای قدر
در ولادت امام حسن مجتبی (ع)
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 50
>> بازدید دیروز: 80
>> مجموع بازدیدها: 337730
» درباره من

کوچ بلاگـ-وبلاگ کوچ نهارجان یا کوچ خراشاد
مدیر وبلاگ : محمد حسن اسایش[376]
نویسندگان وبلاگ :
mh.asayesh (@)[15]



» پیوندهای روزانه

سایت الف با هزاران خبر [4]
گالری چهارده معصوم (ع)در سایت فطرت [51]
[آرشیو(2)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
درولادت امام هشتم -امامرضا -فرزند نبی & رهبر دین &حامی قرآن[85] . گوش بر حلقه ی در آویزان -همه از نخل رطب دار امید -قائم آل محمد ب[12] . یارب به حسین وحسن وآل عبا[7] . اهل بیت وچهارده معصوم (ع)[6] . اهل بیت وچهارده معصوم (ع)[6] . جشن عید غدیر-روز غدیر در واقع عید آل محمد علیهم السلام و روز جشن[5] . دو جانباز وبرادر - دو یارو یاور قران -یکی در سوم شعبان - یکی در[4] . غدیر خم -اهمیت حجه الوداع هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و[4] . حجت حق -رهبر اسلام -واسطه ی فیض-قلب همه هستی[4] . فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو بر فاطمه بع[3] . مژده که میلاد شه خاتم است عید سعید نبی اکرم است مزده که[3] . مهدی -انتشارات قلم-حجت پروردگار-یگانهمرد عدالت شعار[3] . موسی ابن جعفر-زبان حال-آهی-آذر- -حشر[3] . محرم-ماه خون وقیام -ماه شهاىت -ماه شکست دشمن ماه قیام ،ماه حسین[2] . فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو بر فاطمه بع[2] . فلک باآل پیغمبر بسی جور وجفا کردی ستم اندازه ای دارد ،توبیحد ظلم[2] . ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلاب ماه خروج پیشرومومنان بود ماه ش[2] . ----محبوس سامرا (امام هادی )--- هادی دین نبی گشته گرفتار بلا[2] . مژده مژده شد روشن، ُ چشم اهل دین به به گشته جشن میلاد میر مومنین[2] . قیام زینب -مرام زینب-رنج مدام زینب-مام زینب[2] . جایگاه حضرت زهرا (س) در منابع اهل سنت مرکز مطالعات و پاسخ‌‌گ[2] . غدیر از نگاه چهارده معصوم- زهرا وغدیر -امام حسین وغدیر-امام حسن[2] . آمد شب میلاد علی شمس خراسان فرزند نبی ،رهبردین،حامی قرآن ده مژده[2] . .کوچ نهارجان بیرجند یا کوچ خراشاد ویا کوچ باقران امروزکه سنگ نگا[2] . -در روستای کوچ نهارجان بیرجندوبسیاری ازروستاهای دیگراین شهرستان[2] . در ولادت امام زمان[2] . زینب -بانوی عظما -ذوالفقار حیدری-موزون[2] . منتظر دیدن روی توایم-منتظران چشم براه تواند -دفترعشق -دیده براه[2] . ولادت فاطمه -دخت نبی اکرم (ص) البشارت که عیان مهر فروزان آمد ظاه[2] . یار پنهان-مژده ی وصل-دولت مطلق-حاکممطلق[2] . ولادت وشهادت چند امام وخدیجه وابوطالب= پذیرش توبه آدم وفتح قلعه . یا رسول الله داغت بر عزیزان زودبود-گه مدینه رود -گه خراسان-هجران . یا رسول الله داغت -دارد سه جا امشب عزا بهر عزیزان -گه مدینه رود . یار پنهان-مژده ی وصل-دولت مطلق-حاکم مطلق . مه هدا -هلال من وقعه ی جانسوز-دست ستم -چوبه ی محمل-راهبر خیل زنا . مهدی قائم(عج...) . ماه فروزان -جلوه ی یزدان-صبح وصال -شب هجران _آیت قرآن . یارسول الله داغت بر عزیزان زودبود -دارد سه جا امشب عزال بهر عزیز . یاعلی-پیمبر-محمد -مسیحا -قالوا بلی-ابن ملجم . یزدان . یوسف کشور اسلام -مهدی جان -ناجی ملت دردام -مجری عدل ومساوات . کربلاگردیده-نهضت گاه دین- ابوالفضل رشیدحسین ابن علی-ساعی-اصغر-لا . کشته شد شیر خدا -ابن عم مصطفی -لرزه در عرش علا -غرقه خون شیر خدا . کشته شد شیر خدا -ابن عم مصطفی-آه وواویلا -شد فلک لرزان -شد ملک ن . کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وواویلا آه وواوی . -----کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وواویلا-کوچ . کوچ نهارجان بیرجند-کوچ خراشاد -کوچ نوفرست -کوچ مود -کوچ دهستان ب . سبط پیامبر . سرسلسله مردم آزاد حسین است-معنی مکتب تفویض علی اکبر توست -جلوه گ . سرسلسله ی مردم آزاد حسین است -معنی مکتب تفویض علی اکبر توست -جلو . سرود در ولادت امام جعفر صادق-ولی زمن -جعفر صادق شه دنیا ودین-ماه . سروروانم علی اکبر -قدکمانم -اشک روانم -خشکیده زبانم علی اکبر . سروروانمعلی اکبر -اشک روانم -قد کمانم -خشکیده زبانم علی اکبر . سلام.سال 1384 بود که ار ما دعوت شد برای گرفتن  برگه های سهام‌عدا . سلطان انس وجان که ازاو زنده دین بود          مدحت سراش حضرت روح . سنگ نوشته هابرروی سنگ قبور پدر ومادر . سید سجاد -خطبه مسجد جامع -ناقه عریان -سفر شام بلا . سید سجاد -سفر شام بلا حطبه مسجد جامع-ناقه عریان . سینجلی . سینه ی تنگم-پیر خرد-'گنج تجلی -مهرگیاه-هرکه گدایی-سرودهای امام م . شبمیلاد علی -شمس خراسان حجت حق -حجت یزدان - رهبر دین -حامی قرآن . شبه پیمبر -حامی دین وقرآن -زاده ی زهرا -یوسف لیلا -فاطمی عصمت-نا . شبی که محمد در غار حرا به رسالت رسید بر ایشان چه گذشت ؟ . شعله های سرخ شفق -برق نیزه -پهن دشت رزم -مردان راه حق . شهادت امام باقر -باقر -گلزاراحمد -بستان رسالت -گلهای زهرا -هشام . شهادت امام حسن عسکری-معتمد-بغض پنهانی-حسین خسرو بی یار -قاتل خون . شهادت مولی امیر المومنین -کشته شد شیر خدا -ابن عم مصطفی -شور محش . شهر شام -زینب-نام زینب -مردم حق ناشناس -روز محشر --سلطان عالی رت . شهریار زمانه-میر یگانه-شب فراق محبان . شیعیان -ختم رسولان-دوستان-لطف حق-علم-حلم-صبر-حق گویی-دانشگاه . شکوفای غم -امام مجتبی -زاده ی حیدر وارث ختم رسولان . صحن زیبا وبا صفای مسجدالنبی -اسایش -1388 شمسی عزای رسول الل . صحن زیبا وبا صفای مسجدالنبی -اسایش -1388 شمسی عزای رسول الله (ص . طفلان حضرت زینب --شاه شهید -ناد علی کربلایی-دخت زهرا-دیده ی حسرت . طفلان مسلم -یارب میان قاتل ومقتول-کاخ ظلم وستم-حارث-انتقام خون ی . طول سفر -پدر مهربان . عباس نکونام -زهرا -پیمبر- پسراحمدمختار-میثم تمار-سلطان شهیدان-سا . عباس-ابوالفضل-ساقی کوثر- پیمبر -مصطفی-میثم تمار-زاده ی زهرا . عزای رسول الله (ص) -امام مجتبی (ع) وامام رضا (ع) عزای رسول الله . عزای رسول الله -امام مجتبی -امامرضا -زهرا-مرگ پدر-احمد-زهرا ی اط . عزای شه دین -قبر پیمبر -شمر لعین-موی سایه گستر-عابدین -بیمار مضط . عشق خدا -خون تو-خاموش -سعی . عصریک جمعه ی دلگیر -گل نرگس -توکجایی -تو خودکرببلایی-دل عشق ترک- . علی اصغر -از چه نالانی -از چه گریانی -اصغرم لای لای-ای علی جانم . علی اصغر-فارس میدان -وارث ملک سلیمان-قصرجنان همچوخلیل--همسر عمان . علی اکبر-حسین-مرحبامرحبا--حدریست -بتول-کربلایی-هم قرین-مصطفی . عید بی نظیر-مده مده--مرتضی علی مولا-دوستان همه خرم-شد معرف مولا- . عید سعید شه صاحب زمان باد مبارک به همه شیعیان -- مژده زمیلاد ش . عید سعید شه صاحب زمان باد مبارک به همه شیعیان -- مژده زمیلاد شه . عید سعید شه صاحب زمان -سبط نبی -شبل علی -حجت حق -هادی دین -سیف خ . عید سعید شه صاحب زمان-قائم دین -حجت اثنی عشر -حامی دین -عید میلا . عید سعید نبی اکرم است -هادی کل -صبح سعادت -حاتم طایی - شافع محشر . عید غدیر -جشن غدیر -خطابه غدیر به فارسی -خطابه غدیر به زبان عربی . عید غدیر -جشن غدیر -خطابه غدیر به فارسی -غدیر از نگاه ...غدیر وا . عید غدیر -جشن غدیر -خطابه غدیر -غدیر خم -غدیر وزهرا -غدیر وامام . عید غدیر -جشن غدیر-نثار فاطمه در [جشن غدیر-ملائکه در جشن غدیر . عید غدیر-عید غدیر ازبان امام صادق -جشن فرشتگان در آسمانه درعید - . عید میلاد صاحب زمان است نوبت شادی شیعیان است حامی دین پیغمبر آم . عیدسعیدنبی اکرم است -هادی کل -ختم رسل -شافع محشر-صبع سعادت -صحن . غدیر از نگاه چهارده خورشید -امام حسین وغدیر -امام صادق وغدیر -ام . در ولادت امام زین العابدین (ع) . در ولادت امام سجاد . در ولادت امام مجتبی . در ولادت امام هشتم - درولادت خورشیدخراسان - در ولادت شمس خراسان . در ولادت حجت ابن الحسن . در ولادت علمدار کربلا = در ولادت ابوالفضل العباس (س) . در ولادت مهدی موعودصاحب الزمان . در ولادت مولود کعبه،مولا امیر المومنین علی(ع) . در ولادت موی امیر المومنین علی - در ولادت خانه زاد خدا - در ولاد . در ولادت ولی عصر قائم آل محمد . درددل-سفر -زینب-خرابه بی بام ودر-شام -اهل شام . دردلادت هریک از چهارده معصوم(ع) . درشهادت دخت نبی - در شهادت همسر علی - درشهادت فاطمه زهرا . درشهادت هریک از چهارده معصوم . درولادت امام حسن عسکری :مژده که شد چهره نما عسکری        گشت عیا . درولادت امام حسن عسکری :مژده که شد چهره نما عسکریT گشت عیان نور . درولادت امام عصر (صاحب الزمان ) مهدی قائم (عج...) عید سعید شه . --در روستای کوچ نهارجان بیرجندوبسیاری ازروستاهای دیگراین شهرستان . در شهادت امام جواد(ع) . در شهادت امام موسی کاظم . در شهادت امام هفتم به امر هارون الرشید . در شهادت حضرت زهرا - در شهادت دخت نبی - در شهادت همسر علی (ع) . در شهادت رسول الله(ص)،امام مجتبی0ع)،امام‌رضا(ع) . در شهادت زندانی بغداد . در شهادت فاطمه - دخت نبی - همسر علی - در شهادت دخت رسول الله- در . در شهادت مولا امیر المومنین . در شهادت مولا امیر المومنین علی (ع) وشبهای قدر . ?   -آ مد شب میلاد علی شمس خراسان فرزند نبی ،رهبردین،حامی قر . ?   تا به محراب دعا خون خدا شد ریخته                 حرمت ا . ? الهی سوخت از این زهر کاری جسم وجان من             شرر بگرفت از . 1392 سی و یکم خرداد عید سعید شه صاحب زمان باد مبارک به همه شیعی . 6.jpg شهاىت امام حسین(ع)-5.jpg 1حسین جان-2 (2).jpg شهاىت ا . آفاق-شاه کربلا-اباالفضل-لیلا-قاسم -یاربتوشاهدی-عباس نامدار -علمد . آل پیغمبر -جور وجفا -گلزار نبوت -جور ام الفضل -سید غلامرضا آذر ح . آمدشب میلاد عی -شمس خراسان-فرزند نبی-رهبر دین -حامی قرآن . آهی -هلال-قصه ی حال آسرا-دست ستم-راهبر خیل زنان -زبان حال حضرت ز . احمد -مبعث-کروبیان-رهبری-مرحبا-درس آزادگی . اربعین شاه دین -واله -زینب-طفل سه ساله -بسرتربت پاک شهدا-برسرقیر . اربعین شه گلگون کفن-گفت :ای خسرو صد پاره بدن -خیز از ما بنما است . اربعین شه گلگون کفن است -برسرقبر برادر چو رسید -خیز واز ما بنما . اربعین-آرزوی کربلا -برسرتربت حسین -دختر فاطمه -زینب -تازیانه -رق . ارسال شده توسط محمد حسن اسایش در 96/2/10:: 12:50 صبح -جش در ولاد . از لاخ مزار کوچ چه می دانیم؟ . ازچه توخاموش شدی . ازچه توخاموش شدی-یارب به حسین وحسن وآل عباء . افلاک -حشمت مصر -جانان-همت خضر . -البش که عیان مهر فروزان آمد ظاهر از پرده ی عصمت رخ جانان آمد . البشارت که عیان مهر فروزان آمد -دختر ختم رسل -هادی کل -ام ابیها . البشارت که عیان مهرفروزان آمد -دختر ختم رسل -هادی کل -ساره واسیه . البشارت که جهان باز منور آمد        ظاهر از پرده ی عصمت مه دیگر . ---البشارت که عیان مهر فروزان آمد ظاهر از پرده ی عصمت رخ جانان آ . العجل-یوسف گم گشته --پهلوی فاطمه-صبح جمعه-دعاگوی توییم . امام باقر-سرود -عزیز بتول-سبط نبی -شبل علی -حجت حق -باقر علم رسو . امام جواد(‘--فلک باآل پیغمبر بسی جور وجفا کردی ستم اندازه ای دار . امام حسین وحضرت زینب (ع) مشکل دین را حسین زینب آسان کرد ورفت کر . امام رضا-امام هشتم -سبط مصطفی -زهر مامون ستمگر -زهرجفا-شهرطوس -ی . امام موسی کاظم -اجاز قرآن -خلیل -مشکل گسا -بابالحوائج-مسیحا . امام هفتمین موسی -گلی از گشن طاها -زنسل حضرت زهرا -حسن رویی -حسی . امان از دل زینب(س) دخت رسول! نوبر آوردی از بهرعلی تو دختر آوردی . امد شب میلادعلی شاه خراسان-شمس وقمر وکون مکان-ای خسرو خوبان-تبری . امشب ژدرم آمده است -تاج سرم آمده است قمرم آمده است -دلیل سفرم آم . امشب سه جادارد عزا بهر عزیزان . امشب نشسته ام بنویسم ترانه ها - از باغ واز امید - من از مادرانه . امیرالامرا-فریادرس -ناقوس . حر -من آن حر خطاکارم -شهادستم بدامانت -بفریادم برس اکنون . حرکا کشتی نوح ونجات ابر . حضرت سجاد -علی ابن حسین -هشام --غل وزنجیرآذرخراسانی-آذر-عبدالمل . حضرت سجاد-حضرتزین العابدین -کاخستم -رهشام بلا-غل وزنجیر-آهی . خاستگاه نور -موسوی گرمارودی -قسمت دوم خاستگاه نور . خاستگاه نور-محمد-خدیجه-بنی هاشم . خاطرات اولین روز مدرسه -روستای کوچ نهارجان -کوچ خراشاد --نوفرست- . خاطرات -روز اول مدرسه-سپاه دانش-مخمد رضا شاهقلی-بهنیا-جیپ روسی-خ . ختم رسولان -مجتبی -زین العبدین -فیض-دانشگاه . خرشید روی تو -آرزوی تو رنگ وبوی تو آستانه پرست . خورشید جهانتاب -ابن الرضا -میلاد جواد -یوسفیاز آل محمد -نوباوه ی . خورشید رفته است -ساحل افق . خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز وز . خورشید -ساحل افق -آینهآسمان -شعله های سرخ -رزم بی امان -بزم خامو . خورشید-ساحل افق -دشت خون کرفته -دشت غم طرفته -مردان راه حق -=نبر . داردسه جا امشب عزا بهر عزیزان . دختر ختم رسل-زهرا اعدا-ضرب لگد -عقبا -فردا -سیلی دشمن . ای دخت رسول -نوبر آوردی -زینت ده روز محشرآوردی -شفیعه محشر -نمون . ای مبتلای غم -اکبرگلگونقبا -قاسم نوکدخدا-روحی فداکمدرس اصفهانی-خ . ای نبی را -عزت اجداد -یابن العسکری -غربت اسلام-داغ زهرا -هاشمی . ای هلال من و، ای ماه فروزان هدا دوش مهمان شده ای جان برادر بکجا؟ . ایدخت رسول -نوبر آوردی -دختر قهرمان -زینت ده روز محشر -زیور -شفی . باخاک هم آغوش شدی . باز از کنوز رحمت والطاف کردگار -آیات صنع -حمدخدا ونعت نبی-پنجم و . ---باز از کنوز رحمت والطاف کردگار آیات صنع در همه عالم شد آشکار- . باز ای مه محرم-همان مهی-اصغر خونین جگر -شق القمر--خیمه گاه -آل پ . بازآدگر -ای غائب از نظر صبح مهر بخش -مشفق کاشانی . ----باسمه تعالی -------------مراسم نیمه رمضانی در روستای کوچ نها . بانوی عظمایی که -همت زینب -بازوی خیبر گشای حیدری -ذوالفقار حیدری . بانوی عظماییکه -دختر مرد دوعالم -انقلاب از کوفه تا شام -همت زینب . برادر -داغ -کشته ی عباس . بسم الله -رحمان -رحیم احمد -ساقی کوثر . بسم الله -رحمان -رحیم -احمد ساقی کوثر-محمد وعل وزهرا . بسم الله -رخمان ورحیم -محمد وعلی وزهرا-یک سوار عربی . بسم اله ما . بسم اله-رحمان ورحیم -احمد -ساقی کوثر . بشارت شیعیان !شد ماه شعبان ماه پیغمبر فزون شد بر خلایق لطف وجود . بشارت شیعیان !شد ماه شعبان ماه پیغمبر فزون شد بر خلایق لطف وجود- . بشارت شیعیان -شد ماه شعبان -ماه پیغمبر -زمین وآسمان وعرش اعظم -ن . بشارت شیعیان شد ماه شعبان ماه پیغمبر-زمین واسمان وعرش اعظم نور ب . بشارت شیعیان !شد ماه شعبان ماه پیغمبر                       فزون . بعثت رسولالله - غار حرا - رسالت محمد رسول الله در غار حرا ----غر . بعثترسول الله . به که گویم غم هجران تورا مهدی جان -غم جرن تو را - مکن از لطف تو . به من بی سروپا-مفتقر- به دل تیره-دل آشفته- . بوتراب -فلک خراب -زینب -حسن -حسین-غم . بیا ای عزیز -العجل -یوسف گم گشته-دل ما بردل تو . بیا ای عزیز دل وجان بیا- نگهبان قرآن . بیابیا-جواب عشق-صلاح دلبریت-جوابعشق-ندای عشق-خقشناس . بیت حق چراغان شد -چشم مصطفی روشن -حجت خدا آمد -شاه ولایت علی مرت . پایه ی ایمان-منصور لعین--ستم کین-زهر جفا-آتش سوزان-موسی جعفر-پور . پرچمدار هدایت -جانشین پیغمبر خدا-آیات کبریایی-سید-سرودهای امام م . تا زتیر بن مرادی تارک حیدر شکست              قامت آدم خمید وپشت . تاج رسالت -لطف خدا-ختم انبیا . تبریک -دسته گل محمدی- خیر کثیر-والقلم-مومنین- مبارک باد-ممات- صر . تصویر روستای کوچ نهارجان -کوچ خراشاد کوچ نوفرست -کوچ ترکها-اسایش . توکاخ ظلم را لرزاندی -تودادی اصغر واکبر -تورا سر بر سنان بشکست . توکاخ ظلم را لرزاندی ومن سرنگون کردم -تودادی اصغر واکبر -توراسر . جان بازان امام حسین (ع) . جانبازانقلاب-باب الحوائجی-امضاء کننده سند کربلا-برهمزن ریم ستم . جایکاه حضرت زهرا(سلام الله) -فاطمه الزهرا -جایگاه حضرت زهرا (س) . ----------- هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم و خروج آن . جشن عید غدیر -پیامبر -امیر المومنین -امام صادق -امام رضا -امام ه . جشن غدیر مبارک باد -عید غدیر مبارک -غدیر خم بزرگترین عید خدا در . جعفر صادق-حجت حق -حجت خالق -سبطنبی -شبل علی -نوگل زهرا . چو شمعی سوختم -توکاخ ظلم را لرزاندی ومن سرنکون کردم-تودادی کربلا . حاج غلامرضا آذر حقیقی- امکام هادی-عاشر امام هادی -ناظرامام هادی- . درولادت جواد الائمه -امام محمد تقی (ع)- پیدایش نور عدل وداد است . درولادت دخت نبی -همسر علی -فاطمه الزهرا -البشارت که عیان مهر فرو . درولادت دوبرادر جانباز-امام حسین (ع) وابوالفضل (ع) بشارت شیعیان . درولادت دوشاهزاده - امام حسین وابوالفضل (ع) . درولادت رسول الله (ص) . درولادت قمر بنی هاشم . دل مرغ هوا-زسوز زهر- زسوز تشنگی-زبام افکند-زجور معتصم_ازآن ظلمی . دو جانباز وبرادر - دو یارو یاور قران -یکی در سوم شعبان - یکی درچ . دوشاهزاده -شه ووزیر -پیک الهی -دختر طاها -نخل رسالت -شمس وقمر -م . رحم ورحطم . رکن نماز -کعبه راز -راز ونیاز -دسن ناز -اصغرگل نشکفته ناز . رمضان درروستای کوچ نهارجان بیرجند-شوخوانی -مناجات سحر-یارب به مح . رمضان -مناجات سحر-شوخوانی -ژیغمبر-سرگشته -توبه -درخور خویش-یارب . رمضان-روستای کوج نهارجان -اسایش -مناجات سحر -مراسم نیمه رمضانی - . رمضان-مناجات سحر -ذوالجلال-رحمان -رحیم- راحم-کوچ نهارجان-بیرجند- . رمضان-مناجات سحر-شوخوانی -شب خوانی -روستای کوچ نهارجان -مراسم شو . رمضانی -نیمه رمضانی -مراسم نیمه رمضانی -روستای کوچ نهارجان -کوچ . روستای کوچ نهارجان -خاطرات مدرسه -کوچ خراشاد -نوفرست -آقای بهنیا . روستای کوچ نهارجان -کوچ خراشاد -کوچ ترکها -کوچ نوفرست -محمد حسن . روستای کوچ نهارجان -کوچ خراشاد -کوچ نهارجان-مناجات سحر -شوخوانی . روستای کوچ نهارجان -کوچ خراشاد -کوچ نوفرست -شغل مردم روستا -کارم . روستای کوچ نهارجان- کوچ خراشاد -کوچ نوفرست -شغل مردم -محصولات -ک . روستای کوچ نهارجان -کوچ خراشاد -کوچ نوفرست -کوچ ترکها -محمد حسن . روستای کوچ نهارجان -کوچ خراشاد -کوچ نوفرست-محمد حسن اسایش -مسلم . روستای کوچ نهارجان -کوچ خراشاد-خاطرات مدرسه -حاجی غلامرضا -حاجی- . روستای کوچ -کوچ نهارجان -روستای کوچ نهرجان -کوچ خراشاد -کوچ نوفر . روی بر خاک بنه -تا شقایق -همت خضر-نافه ی مشک . زمین -امالقری-خاستگاه نور-تاریک تارک-غم بی همزبانیها . زهرا -اعدا -سیلی دشمن -ضرب لگد-محسن شش ماهه-سقط . زهرا -دختر ختم رسل -سیلی دشمن-اعدا محسن شش ماهه -سقط -فردا -عقبا . زهرا سیلی دشمن -ضرب لگد -عقبا -فردا-محسن شش ماهه . کاروان حسینی -موکب غم -مدینه -زهرا -زینب -کرببلا -بانگ عزا . کربلایی-دستگیر-باب حوائج-یاور -فاتح -سلاطین--حبل المتین . کشته شد حیدر -حجتداور شدفلک لرزان -شد ملک کریان -زینب وکلثوم . کشته شد شیر خدا -ابن عم مصطفی _آه وواویلا -شد فلک لرزان -شد ملک . کنوز حق -الطاف کرگار -ولی حق -ژنجم وصی احمد مرسل . کوچ نهارجان -کوچ خراشاد -کوچ نوفرست . گشت عیان نور خدا عسکری -نور خدا شمس هدی عسکری -گشت زرخ پرده گشا . گشت منور همه ارض وسما-صحنهیعالمشد ازاو پرضیاء-قبله ی هفتم وصی هش . گه مدینه رود گه خراسان . فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد            چه بیدادی زتو . فلک دانی -چه ظلمی -ازتوبر زهرای اطهر شد --حبل جفا -حبل المتین دس . فلکدانی -چه ظلمی از تو -بر زهرای اطهرشد -حبل جفا -حبل المتین -ضر . قائم آل محمد-سرکشی موج ناه -نخل رطبدار امید . قتل شاه دین -مرگ سرخ -منطق دین . قران . قرمان کربلا-زینب-خطبه اش -دختر شیر خدا -درس عصمت -درس عفت-کربلای . قلب زهرا-احمد مختار ضرب لگد -میخ در -گنجینه ی اسرار . قیام زینب -خون حسین -صبروتسلیم ورضا--روز رستاخیز -جفای دشمن -ناد . غدیر خم -حجه الوداع -بیعت مرىان -بیعت زنان -حضورجبراییل -معجزه ا . غدیر خم -حجه الوداع -پیامبر-امیرالمومنین -ابوبکر -جبرئیل -بیعت م . غدیر خم -حجه الوداع -خط به اول -خطبه دوم- بیعت مرىان -بیعت زنان . غدیر خم-اهمیت خجه الوداع-خطبه اول -خطبه دوم -بیعت مردان -بیعت زن . غدیر خم-حجه الوداع -آغاز سفر -خطبه اول در منی -بیعت مردان -بیعت . غدیرخم -حجه الوداع -آغاز سفر -خطبه اول -خطبه دوم در مسجد خیف-بیع . غدیر-رسول خدا وغدیر -امام علی وغدیر-حضرت زهرا وغدیر -امام صاىق و . غدیریه-دکتر قاسم رسا-هرکه من مولای اویم-مصطفی-تاج ولایت-پرچم شاه . غروب غمگین غار حرا . غروبی سخت دلگیر است -مهبط وحی-حرا-سرزمین کعبه وبطحا-امین-محمد-خد . غروبی سخت دلگیراست -محمد -غار حرا -مهبط وحی-امین -خدیجه . ---غروبی سخت دلگیراست ومن ، بنشسته ام اینجا، کنار غار پرت وساکتی . ---غروبی سخت دلگیراست           ومن ، بنشسته ام اینجا، کنار غار . فردوس برینند . فروشگاه -پایگان- ستاب . فلک تاکی-گلزار زهرا-آذر حقیقی-زجورزید-ززهرزین -فلک گلهای زهرارا- . فلک دانی -چه ظلمی از تو بر زهرای اطهر شد -سیلی -نیلی -ضربت در -ج . مژده مژده یاران-شد معرف مولا-دوستان همه خرم-کربلایی-وارث نبی حید . مژده یاران -شرق خورشید -کوه حرا -احمد-محمدشه اخیار -عقل کل -ختمر . مژده که شد چهره نما عسکری --گشت عیان نور خدا عسکری .
» آرشیو مطالب
بسم اله
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
پاییز 90
زمستان 90
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
تابستان 96
پاییز 96
بهار 97
زمستان 96
زمستان 97
بهار 98
تابستان 98
زمستان 98
بهار 99
تابستان 99
پاییز 99
زمستان 99
تابستان 97
بهار 0
تابستان 0
پاییز 0
زمستان 0

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کوچ بلاگ -وبلاگ کوچ نهارجان یا کوچ خراشاد -در پارسی بلاگ
عاشق آسمونی
انتظار
شین مثل شعور
سیب سرخ
شکوفه های زندگی
***جزین***
محمدحسن اسایش
محمد حسن اسایش
مجله اینترنتی تبلیغاتی
دارالقران الکریم جرقویه علیا
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
بچه مرشد!
سکوت ابدی
بلوچستان
چانه
هسته گیر آلبالو
رایحه ی انتظار
داروخانه دکتر سلیمی
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
دکتر علی ستوده
►▌ استان قدس ▌ ◄
یا علی مدد
نغمه ی عاشقی
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
شهرستان بجنورد
دلدارا
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
سلحشوران

سفیر دوستی
تنهایی......!!!!!!
دیار من دشتستان- بُنار آبشیرین
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
معیار عدل
ܓღ فـــرقــ بــیــنـــ عـشــقــ و دوسـت داشــتــنــ

دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
ما تا آخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
سرگرمی اطلاع رسانی شمیم یاس
عطر یاس

مشاوره - روانشناسی
دل شکســــته
یامهدی
علی بامری
(بنفشه ی صحرا)
عشق
هیئت حضرت علی اصغر(ع) روستای طولش -خلخال
ترخون
عشق پنهان
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
سایت حقوقی (قانون ایران) www.LawIran.ir
صدای سکوت
حکیم دزفولی
مهاجر
مردود
شهید شلمچه
خاطرات من و دکترم
ویژه نامه حسبان پردیس
پلاک 40
ندای حق
ایـــــــران آزاد
*دنـیــــای مـــــــن :) *
Hunter
منتظران شهادت
آتیه سازان اهواز
دفتر احسان
رویابین
ایرانی یعنی عشق
نم نم باران
نوری چایی_بیجار
صدفی برای مروارید
نمی دونم بخدا موندم
سایه های خیال
عزای حسینی
سید خراسانی
allah is the lord of right .he is justic
مشق عشق ناز
سکوت پرسروصدا
عاشق دربدر
خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا

ندای رحیل
پیامک 590
آرمان
ماه مهربان من
تجربه های مربی کوچک
صل الله علی الباکین علی الحسین
دلنوشته های یه عاشق!
نسیم لوکس ...... یزد
تینا
delshekasteh
از فرش تا عرش
بر و بچه های ارزشی
کوثر ولایت
it ict
آموزش تست زدن کنکور
خواندنی های ایران جهان
از یک انسان
تَرَنّم عفاف
کسب در آمد آسان از اینترنت
شهد
*غدیر چشمه هیشه جاری*
(دوستی) فقط پیوند دو دل تنهاست : نه چیز دیگر
آلبوم محمد حسن اسایش
بسیج در روستای شیدان
جهاد ولایت
* امام مبین *
جوانان بیجار
سکوت شبانه
سه ثانیه سکوت
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
الکترونیک و کارما
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
hamidsportcars
خورشید خاموش
کشکول
با ما و اندیشه
زادگاهم بنارآبشیرین را دوست میدارم
حاج آقا مسئلةٌ
خادمین کهف الشهداء
شیدائی
ولایی
اصفهان نصف جهان
خودرو
جوان ایرانی
یکی بود هنوزهم هست
خبرهای داغ داغ
آشنای غریب
عاشق ترین آدم دنیا
به یاد تو
صرفا جهت اطلاع
افسوس که روزگار بر خلاف ارزوهایم گذشت افسوس......
کلبه ی درویشی
سکوت
شاخه شکسته
یک مهندس
مرکز توسعه وبلاگ نویسی دینی خراسان جنوب&
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام ) ویاران
طلبه ایرانی
kaveh
خونه ی دل
Chamran University Accounting Association
قرآن آنلاین
آلبوم محمد حسن اسایش
ویژه نامه کارون پردیس
معماری
سایت شیعیان
بیتوته
فروشگاه سی گل
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
سلام

» صفحات اختصاصی
جشن دوشهزاده بی نظیر است مژده که میلاد شه ووزیر اس
کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا
کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا
کوچ نهارجان یا کوچ خراشاد بیرجند
کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وو
روستای کوچ نهارجان بیرجند
درولادت رسول الله (ص)

درولادت رسول الله (ص)


» لوگوی لینک دوستان









































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب