سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند به سه تن نمی نگرد و با آنان سخن نمی گوید : پیشوای ستمکار، پیرِ زناکار و عابد متکبّر . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
کوچ بلاگـ-وبلاگ کوچ نهارجان یا کوچ خراشاد
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» اولین سپاه دانش کوچ نهارجان

.کوچ نهارجان بیرجند یا کوچ خراشاد ویا کوچ باقران امروزکه سنگ نگاره های لاخ مزار آن نشان دهنده تاریخ چند هزارساله آن است.اولین با ردر پاییز1343 شمسی باتلاش فراوان مرحوم حاج میر محمد بهنیا(که خدارحمتش کناد)دارای معلمی به نام سپاه دانش شدکه نامش محمدرضا شاهقلی فرزند مرحوم سرهنگ شاهقلی وزیر اسبق بهداری درزمان پهلوی دوم.بود.روزی که بهنیا با مرحوم لطفی راهنمای سپاه دانش ،اولین معلم رابه روستا آوردندوپس ازگشتی درکوچه های روستا با دونفر ازاهالی کوچ صحبتی کردند وبعدمعلم تازه ازراه رسیده را به باغ شادروان بهنیا بردند وبه باغدارخودفرمودند:شب ازآقامعلم پذیرایی کندوخودبهنیا با آقای لطفی باهمان ماشین جیپ شهبازروسی که متعلق به ارتش بودبه بیرجند بازگشتند.تا آن روزکوچ مدرسه ومعلم نداشت وچنددانش آموزکه درروستا بودنددبستانرا به مدت شش سال درروستای خراشادآموزش میدیدندوهرروزراه 7 کیلومتری خراشادرا صبح وشام دربرف وباران وسرما وطوفان وسیل وغیره می پیمودندوبعد ازپایان دوره شش ساله دبستان یاراهی شهربیرجندبرای ادامه درس می شدند ویا چندسال بعد دریکی از ادارات سیستان وبلوچستان وبیشترهم زاهدان کارمند دولت می شدند.تا آن سال تنها آقایان:محمد ابراهیم عسکری،ذبیح اله فتاحیان،مرحوم غلامرضامقامی،علی محمداسماعیل-مسلم افروز،غلامرضاافروز،غلامرضا حسن زاده مفردوعلی حسن زاده مفردرمفردرجب علی کوچی یا اسلامی نیا،سلیمان کوچی محمدعلی کوچی،مرحوم حبیب نیا ومحمد افروز ومحمدحاجی غلامحسین  کوچی،مرحوم کربلایی غلامحسین کوچی ومحمد سامانی روانه مد رسه خراشادشده بودند وهیچ دختری ازکوچ به مدرسه فرستاده نشده بود.سپاه دانش که آمد،مرحوم حاجی غلامرضا کوچی پدر حبیب نیامی گفت :کاش دولت زودتر به کوچ معلم می فرستاد تابچه های ما هم این راه دور را پیاده بازحمت ومشقت به خراشاد نمی رفتند.بهنیا ولطفی به شهر رفتند واماآقا معلم تازه رسیده فردا صبح ساعت 7 صبح به میدان ده آمد وبادونفر:مرحوم حاجی محمد علی ابادی شوهر عمه ام ومرحوم محمداسماعیل کمی صحبت کردکه بعدنفرسوم؛مرحوم محمدعلی غلام حسین کربلایی علی هم به جمع آنان پیوست.قرارشد یک نفرجارچی پشت بام برودوازمردم بخواهد که شناسنامه فرزندان زیرسیزده سال را بیاورند تا سپاه دانش اسامی را دردفتر خود بنویسد ومن که درکنارجوی آب روستا که مادرم در آن لباس می شست ناظر وحاضر بودم.وقتی محمدعلی گفت کوبچه ای که به مدرسه برود وحاجی محمد گفت :این بچه واشاره به من کرد ومن هم پریدم داخل خانه وشناسنامه ام را که ازقبل درچمدان کوچک خود داشتم ؛برداشتم وآوردم وبه حاجی محمد دادم واو آن را به آقای شاهقلی داد واو اسم مرا به عنوان اولین نوآموز در دفترش نوشت .مرحوم موسی حسین محمدحسین حسیناکه صدای بسیاربلند وغرایی داشت به پشت بام‌خانه خود رفت وازمردم با صدای بلند خواست که شناسنامه های فرزندان را بیاورند سرانجام بعد از ساعتی، اسم سیزده نفرنوآموزدختر وپسر در دفتر سپاه دانش نوشته شد وبنای مدرسه درکوچ بنیان نهاده شد.اقامعلم گفت بایدبه شهربروم ودوسه روز دیگربه روستابرگردم.کوچ ازخودماشین نداشت واتوبوس قیطاسی هم که ازروستای نوفرست گاهی می آمدومردم را به شهر می بردرفته بود.اقامعلم پرسید وسیله ای هست ؟ که به لب جاده بروم.مرحوم حاجی غلامرضارفت ؛الاغش رادرحالی که یک نالین نرم وخالدار ونقش داربرویش انداخته بود آورد ومن مامورشدم از راه خراشاد ونصراباد.آقا معلمم را باالاغ به لب جاده قدیم زاهدان-بیرجند برسانم.اقامعلم سوار ومن هم پیاده حدودسیزده چهارده کیلومترراه راپیمودیم تا به لب جاده خاکی قدیم رسیدیم.نیم ساعتی هم طول کشید تا یک کامیون ازسمت زاهدان رسیدوبا خواهش والتماس آقامعلم راهی شهرشدبا آن کامیون.ومن خرراسوارشدم وبه کوچ بازگشتم سه روزبعدمعلم بامقداری نقشه ووسایل آموزشی ازشهربیرجند به ده آمدومن درتمام این سه شب ازخوشحالی رفتن به مدرسه خوابم نمی برد وانتظاررسیدن معلم وشروع درس در مدرسه رامی کشیدم .شبی که سپاه دانش به روستا آمد صبح زود همه بچه ها آماده رفتن به مدرسه شده بودیم.آقامعلم بعد ازخوردن صبحانه سوت زد ومارا به داخل باغ دعوت کرد وپشت بام  طبقه اول خانه های بهنیا که دوطبقه بود درست مقابل دراطاق خودمارا روی زمین ودر آفتاب نشاند والبته سایه درخت توت بزرگ باغ مانع گرمای آفتاب بود.معلم چند نقشه آورد وباکمک میخ ویکی ازبچه ها چند نقشه را روی دیوارنصب کرد وکلمات آهو وکاهو وسیب وسینی را ازروی نقشه به ما آموزش میدادوصدا هارا می کشید وما تکرار می کردیم وبعد می گفت: چنانه اینجا آهو وکاهو آخرش صدای (او)دارد وآخرسینی صدای (ای)دارد درنوشتن هم همین صدارادارد.انروزهیچ کس گریه نکرد بلکه همه نو آموزان خندان وخوشحال به خانه بازگشتند ودوهفته آموزش ازروی نقشه ها ادامه یافت واقا معلم ازروزسومی که درس را شروع کرد-مردم ده رابرای زدن جاده خراشاد وکوچ دعوت کرد وخود؛پتک وکلنگ بدست گرفت تاسنگهایی که هیچ کس نمی توانست خرد کند،خردکرده وازسرراه بردارد تا جاده کوچ وخر اشا د همواروبرای رفت وآمد اتوبوس به شهر آماده شود .او درهمان هفته اول برای ساخت مدرسه با همکار ی مردم کوچ نیز اقدام نمود پس از مدت کوتاهی در همان مدرسه دواطاقه به تدریس نوآموزان ادامه داد وپس از یکسال ودوماه. که خدمتش به پایان رسید.ازکوچ رفت درحالی که من ودونفر دیگر دریک سال سه کلاس وبقیه افراد دو کلاس خوانده بودند....اوخود.پتک وکلنگ بدست گرفت وسنگهای سختی که درمسیربود وهیچ کس نتواست آنرا خردکند خودمعلم آنهاراشکست تاراه برای اتوبوس هموارگردد.درآن تاریخ تنها آقای بهنیاکارمنددادگستری ومدیرکل دادگستری بیرجند وسید محمدرضوی هم که خواهرش درکوچ بود مامور ژاندارمری بودودرکوچ رفت وآمدداشت.ولی آقای بهنیادرکوچ باغ وزمین وملک وآب داشت اما این دو هیچ کدام متولد کوچ نبودند.آقای بهنیا متولد شورستان پخت سربیشه وآقای رضوی متولد سیدان ویا سندادان بود.ضمنا مادر یادگارفاطمه کوچی که در قاین بود هم اولین کارمند از کوچ وسرادار مدرسه در قاین بود .غیر ازاین سه نفرفقط مرحوم محمد ابراهیم عسکری که مادرش درکوچ زندگی میکرد اولین معلم ازکوچ درزاهدان بودودومین کارمند از فرزندان کوچ بوددوسه سال بعد آقای ذبیح الله فتاحیان دراداره کل پست زاهدان استخدام شد وسومین کارمند رسمی کوچ بود.چهارمین  کارمندکوچ که بازهم مادر وپدرش ساکن قاین بودندومادرش فاطمه کوچی  اولین کارمندوسرادارمدرسه درقاین بود؛مرحوم اسحاق یادگاربودوپنجمین کارمندازکوچ حسین کوچی هم کلاس محمد علی حسن زاده مفرد وحبیب نیابود که درمخابرات زاهدان استخدام گردیدوهم کلاسیش حبیب نیا به دانشگاه رفت وبعدسپاه دانش شد ولی علی آقا حسنزاده  بعد ازدیپلم به استخدام آموزش وپرورش تربت حیدریه درآمدوششمین  کارمند و محمد علی کوچی معلم - هفتمین کارمند از کوچ وحبیب نیا  هشتمین  کارمند والبته قبل ازاینها دکترمحمدرضابهنیا که متولد آسیابان درخش بود استاد دانشگاه ونیز خواهربزرگ ایشان انسیه خانم بهنیا ونیزخواهرکوچکشان نرجس خانم بهنیا به استخدام آموزش وپرورش درآمده بودند ولی خودرا ساکن بیرجند می دانستنداگرچه تابستانهارا به کوچ می آمدند دکتر بهنیا هم استاددانشگاه در تهران وورامین بود وو46 سال در سمتهای مختلف ودر دانشگاههای برجسته کشوروتهران خدمت نمود وآثار ارزنده ای از خود بر جا گذاشت وچند فرزنددکتر هم تحویل جامعه داد. همزمان با حبیب نیا مهندس عبدالحمید بهنیا هم  درسال 1352 شمسی دربانک تهران استخدام گردید.ازسالهای 1352 به بعدکارمندان کوچ افزایش یافت بطوری که امروزنزدیک دویست نفر ازفرزندان کوچ درنقاط مختلف ایران کارمند هستند.ازاین میان تعدادی دکتر ازکوچ درسازمانهای مختلف دولت مشغول خدمتند.جمعا حدود ده نفر دکتر ازخاندان بهنیا ودکتر غلامرضا آمالی ودکترمحمدحسن محمدی فرد دو دامادبهنیا بزرگ درایران وآمریکا وانگلیس مشغول خدمت درپستهای عالی رتبه مثل استادی دانشگاه هستندکه اینها وابسته به کوچ هستند ولی متولد کوچ نیستند.اماآنها که دقیقا ازریشه کوچ هستندعبارتنداز:دکترملیحه حسنزاده مفرد متخصص زنان وفوق تخصص سرطان بانوان ومدرس دانشگاه علوم پزشکی مشهد.2-دکترفرشته حسن زاده مفرد دارای دکترای حرفه ای داروسازی ساکن سربیشه.3-دکترمریم حسن زاده مفرد که درکانادا مشغول گذراندن دوره دکترای عالی است.4 دکتر محمد ،حسن زاده مفردکه دوره دکترای عالی را میگذراند..... محمد حسن زاده مفرد که در آمریکا مشغول گذراندن دوره دکترای عالی است.این چهارنفر فرزندان شادروان محمد علی حسنزاده مفردوخانم ثابت رای می باشند.5-دکتر حمید آسایش دکترای اقتصاد وگرایش پول وبانک فارغ التحصیل دانشکاه شهید بهشتی ودانشگاه تربیت مدرس تهران واستاد وعضو هیئت علمی دانشگاه بروجرد.6-دکتر ریحانه اسایش؛دکترای حرفه ای در رسته داروسازی که فعلا درمشهدمشغول خدمتمی باشد.7-دکتر علی کوچی فرزند شادروان حاج کلوخ کوچی دکترای هوافضا ومدرس دانشگاه تربت حیدریه وعضو هیئت علمی دانشگاه مذکور.8-دکتر مریم یادگاردکترای تاریخ مشغول خدمت در زاهدان.9 و10-دوتا ازفرزندان شادروان حسنرضا آزادگان نیز دکترا هستند یکی دکترای تاریخ ودیگری.....اطلاع ازرشته اش ندارم ونام انهاراهم درست دراختیارندارم ولی هردو رییس دبیرستان در درمیان هستند.11-یکی ازفرزندان حسین اقا بازنشسته مخابرات بیرجند هم دکترا دارد که من نام ورشته ایشان را دراختیارندارم.12-دکتر محمد کوچی که دکترای تاریخ دارد وبازهم من محل خدمت ایشان را دراختیارندارم.دکتر علیرضاکوچی  هم بزودی از رشته زبان وادب فارسی دکترا وفارغ التحصیل وبه این جمع افزوده می شود. علاوه براینها تعدادی دکتر ازخاندان کوچ وتعدادزیادی فوق لیسانس وتعدادزیادتری لیسانس دررشته های مختلف وسخت تحصیلی در نقاط مختلف مشغول خدمتند که باز هم مشخصات آنها دراختیاربنده نیست.تعدادی هم دبیر ومعلم وکارمندونیروی انتظامی وبازنشسته سپاه وناجاازاهالی کوچ وجود دارد وتعدادی دربانکها وروزنامه وپست وکویر طایر مشغول خدمتندهم چنین در دانشگاه پزشکی  بزرگترین واولین کارمند دانشگاه پزشکی از کوچ مسلم افروز بود که اخیر در 16 بهمن ماه 1398 درسن هشتادو سه سالگی به دیار حق شتافت.روحش شاد ویادش گرامی باد.همه این حرفها را نوشتم تا آیندگان بدانند که کوچ در اثر تلاش شادروان حاج میر محمد بهنیا دارای مدرسه شد وازسال 1343 تاکنون نزدیک دویست نفرکارمند حاصل تلاش اولیه مرحوم بهنیا بزرگ است که امروز فرزندان کوچ دربهترین رشته ها ودرسراسر ایران وانگلیس وکانادا وآمریکا مشغول خدمت به جهان بشریت هستند .باز هم برای مرحوم بهنیا ودودامادایشان : دکنر محمد حسین محمد یفرد ودکتر غلامرضا آمالی ودختربزرگ ایشان(انسیه خانم بهنیا ) هم چنین برای همسربزرگواربهنیا ومادردکتربهنیا که به رحمت حق رفته اند ویادگارانی بسیار بزرگ برحای گذاشته اند .ازدرگاه خداوند بزرک غفران الهی مسالت دارم وامیدوارم شفاعت چهارده معصوم علیهم السلام شامل حال آن بزرگواران گردد. آمین یارب العالمین.ساعات1:58 دقیقه بامداد پنج شنبه 14 فروردینماه 1399 شمسی........سلام.باید اضافه کنم که علاوه بر آنچه در متن  فوق آمده است.دکتر محمدرضا یوسفی نیز دکترای حقوق دارد ودر خدمت دادگستری  وخدمت گزار مردم است ودفتر وکالت دارد .مادر ایشان اهل کوچ وپدر ایشان اهل هریوند می باشد..14 دکتر فریدون یادگار که بازنشسته ارتش می باشد ودکترای حقوق دارد وهم اکنون دارای دفتر وکالت می باشد ودرمسایل حقوقی  ووکالت فعال است ودرخدمت مردم.15-دکتر علی رضا کوچی که همه اورا به عنوان  مجری نمونه نمایشهای مذهبی وفرهنگی می شناسند ودر زمینه های زیادی ازجمله :خبرنگار؛حافظ ومدرس واستاد قرآن ومکبر نمازجمعه ومداحی وموسیقی وموسسه قرانی تسنیم وچند مورد دیگر فعالیت دارد وهمه اورا می شناسند .به زودی دررشته دکترا  ی زبان وادبیات فارسی فارغ التحصیل می شود وبه دکترهای کوچ می پیوندد.علاوه براینها بازهم افرادی دیگر دارای دکترا هستند که من از شرح حال ورشته آنهابی خبر هستم.دوتا ازفرزندان حاجی پورشوهر فروردین حاجی علی رضاکربلایی حاجی محمدبنام  لادن وسحرنیزدکترا دارند وعلی حاجی پور مهندس می باشد که هرسه نفر درتهران مشغول خدمتندوتااین جا 17 نفر دکتر از خاک کوچ معرفی شدند که بازهم به شمار آنها افزوده خواهدشد.اضافه می کنم که اطلاعات جدیدی که در روز های اخیر از هم‌صحبتی با چند نفر از اهلی کوچ بدست آوردم‌معلوشدتعداد 10 ویا 11 نفر دیگر از فرزندان نسل کوچ دکتر دادند ویا بزودی دکترا می گیرندکه تعداددکترهای کوچ به بیست وهشت نفر می رسند واین‌خبر فرزندان‌مرحوم‌بهنیا ؛بویژه مهندس عبدالحمید بهنیا را بسیار خوشحال خواهد نمود که زحمات‌مرحوم‌پدربزرگورش به ثمر نشسته و اینگونه افتخاد برای کوچ وخراسان وکشور ایران آفریده است زنده با دفرزندان سخت‌کوش کوچ که‌دامنه افتخادات‌کوچرا به امریکا وکانادا وانگلیس و تهران و مشهدوارومیه وتبریز وبروجرد وتربت حیدریه وزاهدان وسراوان وخاش وزابل  ودرگز وگرگان‌ورشت وگچ ساران و کردستان‌وترکیه و آلمان‌وچین وژاپن ومراکش ولیبی وآفریقا کشانده اند.ارجمله:یکی از فرزنداد علی حسین حاجی رضاکوچی-دختر غلامحمد حسین‌محمد حسین محمد حسین حسینا.نیز 21-دختر  حسن اسحاق اسدالله کوچی .23-ونیز دختر محمد علی صبوری فرزند احسن الله علی ملا‌محمدحسن  صبوری کوچ25.دخترمرحوم‌حبینیا که هم‌ا دکتر است وهم‌شوهرش وشوهر خانم‌دکتر ملیحه حسنزاده‌مفرد وچند نفد دیگر که مشخصات‌آنهارادر اختیارندادم ار جمله دختر صغری محمدحسین‌محمد حسین‌حسیناکه زوجه استاد اصغر فلاحیبوده ایت هم چنین دختری ار نواده ای حاجی علی سررهی در خاش ویا شهر سراوانکه دکترا دارد.اینها تا اینجاباله 28ونفردکترا رسیده اند زنده باد نام‌پر افتخار کوچ نهارجان‌بیرجند یا کوچ خراشاد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( سه شنبه 99/11/21 :: ساعت 2:13 عصر )
»» درولادت حضرت زهرا (س)

-البش که عیان مهر فروزان آمد       ظاهر از پرده ی عصمت رخ جانان آمد

 

سر زد ازبرج نبوت مه رخشنده ی دین   روشن از نور رخش عالم امکان آمد

دختر ختم رسل هادی کل ،شاه سبل   از پس پرده عیان چون مه کنعان آمد

دسته دسته ملک از عالم بالا بزمین        بهر دیدار رخش خرم وخندان آمد

عزت وفضل وشرافت بنگر زامر خدا     سوی زهرا زجنان حوری وغلمان آمد

ساره وآسیه ومریم وکلثوم زبهشت   از پی خدمت آن زهره ی تابان آمد

آنچنان نور رخ دخت نبی جلوه نمود      که قصور همه ی مکه نمایان آمد

نه همین مکه منور شده از طلعت او     زسما ـابسمک یکسره رخشان آمد

شده از مکه همان نور نمایان که بطور    سالهادر طلبش موسی عمران آمد

بهر این نور که در صلب خلیل الله بود      نارنمرود به یک لحظهگلستان آمد

گر نبردی بزبان نوح نبی نامش را        کی نجات از یم وگرداب وزطوفان آمد

یوسف مصر گراین نام نخواندی بزبان   کینجاتش زچه وگوشه ی زندان آمد

چون نیاید زازل تابه ابد همتایش        همسرش شیر خدا حامی قر آن امد

زین دودریای فضیلت که بهم شد واصل  خارخ از ایندو نکو لولوء و مرجان آمد

نه همین ام ابیها نبی اش خوانده زحق    ام فضل ،ام کتاب ، ام امامان آمد 

شب مولود مهین دخت نبی فاطمه شد عرش پرنور شد وفرش چراغان آمد

تاکه تبریگ بگوید بجهان شیعه        {کربلایی} زسوی نوحه سرایان آمد 

اثر طبع شاد روان نادعلی کربلایی-پدر سه شهید -به نقل ازارمغان کربلا کتاب سوم -ص63-64--انتشارات خزر -بوذرجمهری سابق (15 خرداد)- ----البشارت که عیان مهر فروزان آمد       ظاهر از پرده ی عصمت رخ جانان آمد

 

سر زد ازبرج نبوت مه رخشنده ی دین   روشن از نور رخش عالم امکان آمد

دختر ختم رسل هادی کل ،شاه سبل   از پسرده عیان چون مه کنعان آمد

دسته دسته ملک از عالم بالا بزمین        بهر دیدار رخش خرم وخندان آمد

عزت وفضل وشرافت بنگر زامر خدا     سوی زهرا زجنان حوری وغلمان آمد

ساره وآسیه ومریم وکلثوم زبهشت   از پی خدمت آن زهره ی تابان آمد

آنچنان نور رخ دخت نبی جلوه نمود      که قصور همه ی مکه نمایان آمد

نه همین مکه منور شده از طلعت او     زسما ـابسمک یکسره رخشان آمد

شده از مکه همان نور نمایان که بطور    سالهادر طلبش موسی عمران آمد

بهر این نور که در صلب خلیل الله بود      نارنمرود به یک لحظهگلستان آمد

گر نبردی بزبان نوح نبی نامش را        کی نجات از یم وگرداب وزطوفان آمد

یوسف مصر گراین نام نخواندی بزبان   کینجاتش زچه وگوشه ی زندان آمد

چون نیاید زازل تابه ابد همتایش        همسرش شیر خدا حامی قر آن امد

زین دودریای فضیلت که بهم شد واصل  خارخ از ایندو نکو لولوء و مرجان آمد

نه همین ام ابیها نبی اش خوانده زحق    ام فضل ،ام کتاب ، ام امامان آمد 

شب مولود مهین دخت نبی فاطمه شد عرش پرنور شد وفرش چراغان آمد

تاکه تبریگ بگوید بجهان شیعه        {کربلایی} زسوی نوحه سرایان آمد 

اثر طبع شاد روان نادعلی کربلایی-پدر سه شهید -به نقل ازارمغان کربلا کتاب سوم -ص63-64--انتشارات خزر -بوذرجمهری ارت



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( چهارشنبه 99/11/15 :: ساعت 11:52 صبح )
»» درشهادت دخت نبی - همسر علی (ع)

 

 فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد            چه بیدادی زتو بر فاطمه بعد از پیمبر شد

 

 

مگر آن گفته های شاه خاتم رفته از گوشت              که بعد ازرحلت او فاطمه از غم مکدر شد

بگفت احمد مکرر فاطمه بضعه  منی                       چرانسبت به او پس ظلمها زامت مکررشد

همان زهرا که احمد زاحترامش  گفت با امت                دریده نامه ی ارثش زخصم شوم کافر شد

نخشکیده هنوز از آب  غسل شاه خاتم کفن                 که نار ظلم در باب سرایش شعله آور شد

دل بشکسته اش اورا نبود بس در غم بابش                 که پهلویش شکسته آن چنان از ضربت در شد

نبود بس سینه اش را ناله های جانگداز غم                 که آزرده زمیخ در زاعدای ستمگر شد

نبود بس تیرگی روز در چشمش زهجر باب                    که نیلی آنچنان از سیلی  آن رخسار انور شد

زضرب تازیانه دشمن دین بازویش راخست                   مصیبت دیده ای را تسلیت آنسان مقرر شد

چرا حبل جفا بر گردن حبل المتین بستند                    چرزا مغلوب دست روبه دون ،شیر داور شد

قضا بر بست دست شیر حق را ورنه در آندم                کجاروبه ، رها از دست ضرغام غضنفر شد

ز لطف مرتضی و آل پاک اوست کاندر طوس                بدوران مرثیه خوانی  ، مدامی شغل (آذر) شد .

اثر طبع آذر خراسانی -به نقل از جلد اول دیوان آذر -صص-55-56 -چا پ سوم -1348 شمسی  انتشارات طوس-

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( جمعه 99/11/3 :: ساعت 9:28 عصر )
»» امشب سه جادارد عزا بهر عزیزان

 

عزای رسول الله (ص) -امام مجتبی (ع) وامام رضا (ع)

عزای رسول الله (ص) 
                
   یارسول الله داغت بر عزیزان زود بود              یا نبی الله دوری از تو این سان زود بود 
یاامین الله یا خیرالورا ، بدرالدجا                سوز هجران تو بر زهرای نالان زود بود
با غروب نور رویت شام ماتم شد پدید         آخر ای صبح امید این شام هجران زود بود
ای امید دردمندان حامی مستضعفان              در کف اهریمنان نقش سلیمان زود بود 
بی تو اندر سینه ی حیدر نفس تنگ است تنگ           سد راه آه بر این قلب سوزان زود بود
ای عزیز جان آل الله ویار بی کسان              مرگ جانسوز توبر این جمع سوزان زود بود
روح والای تو از این تنگنای زندگی               چونفرشته پر زنان بر سوی رضوان زود بود
رهبرابا رفتنت اسلام وامت شد پدید               این چنین تنها وتنها دین وقر آن زود بود
روز مظلومی زهرا وعلی ودوستان               گاه محزونی طفلان پرشان زود بود
اشک زینب همچوشبنم می چکد بر روی گل              عندلیبا ترک این زیبا گلستان زود بود
بی قرارانت حسین ومجتبی پروانه سان            سوختن در پایت ای شمع فروزان زود بود
یاحبیب الله یا احمد نبی الهاشمی               (کربلایی) در عزایت اشک ریزان زود بود
---به نقل از شکوفه های غم -جلد اول ص 22 -نادعلی کربلایی -انتشارات خزر -تهران ---
----------سه عزا وغم --------------------
زهرای اطهر دختر ختم رسولان               دارد عزا امشب سه جا بهر عزیزان
فاطمه کرده گیسو پریشان                 گه مدینه رود گه خراسان
ای شیعیان اسلام وقر آن بی معین شد                 قتل امام وقتل ختم المرسلین شد
فاطمه کرده گیسو پریشان                گه مدینه رود  گه خراسان
ارض وسما در لرزه شد از جور عدوان                جسم امام دومین شد تیر باران
فاطمه کرده گیسو پریشان                   گه مدینه رود گه خراسان       
شد رحلت پیغمبر ووقت عزا شد                    پاره جگر از زهر امام مجتبی شد 
فاطمه کرده گیسو پریشان                 گه مدینه رود گه خراسان
حجت هشمتمین درراه دین وقر آن                  کشته شد از جفا وظلم وجورعدوان فاطمه کرده گیسو پریشان         گه مدینه رود گه خراسان
----شکوفه های غم -جلد اول -ص 24 نادعلی کربلایی -انتشاراتخزر -تهران
---------   مرگ پدر-زبانحال فاطمه در سوگ رسول الله    ----
هجران وغم مرگ پدر کرده پریشم                تیره شده چون شام سیه ، روز به پیشم
باران محن را بسرم ابر بلا ریخت                     از گردش ایام نگرحال پریشم
مجروح شد از داغ پدر قلب من زار               از امت او غم برسد بر دل ریشم 
چون خار مغیلان بزند خصم به من نیش              همواره درافغان ، من از آن سوزش نیشم 
از بس که بدیدم به جهان محنت وآزار             من سیر ازاین عمر گران مایه ی خویشم 
غیر از غم دوری عزیزان به دلم نیست               ورنه نبودهیچ غمی از کم وبیشم 
مردم همه از گریه ی من خسته ومن نیز          رنجیده زبیگانه وغمدیده زخویشم
(آهی) گنهم نیست بجز اخذ حق خویش              من کشته ی آئینم وقربانی کیشم
---نقل از دیوان آهی -جلد دوم -ص 122 -علی آهی-انتشارات خزر -تهران----

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( سه شنبه 99/7/8 :: ساعت 3:39 عصر )
»» محرم ماه خون ماه حسین است

 

ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلاب

ماه خروج پیشرومومنان بود

ماه شکست دشمن قرآن وفتح حق

ماه ظهور عدل به اهل جهان بود

مردی قیام کرده به صحرای کربلا

کز خاندان خاتم پیغمبران بود

مردی قیام کرده که باانقلاب خون

بر هم زن رِِژیم ستم گستران بود

مردی قیام کرده که تا روز رستحیز

نام گرامیش همه جا جاودان بود

فرزند با کفایت نستوه بوتراب

کز خون او زمین بلا گلستان بود

با خون نوشته است بتاریخ روزگار

هرکس که بار ظلم کشد ناتوانبود

بهر قیام نسل جوان برعلیه ظلم

اول شهیدش اکبر زیبا جوان بود

تکمیل تاشود سند سرخ انقلاب

امضاءزخون اصغر شیرین زبان بود

سیراب تا شوند همهتشنگان عدل

در خون طپیده ساقی لب تشگان بود

هفتاد وچند یاور وانصار ولشکرش

هریکچو آیت است که در خون طپان بود

عباس وعون وجعفروعبدالهش چوگل

سیراب زاشک دمبدم باغبان بود

قرآن ورق ورق پی تحکیم امر حق

تا نهضت مقدس دین جاودان بود

با این قیام کاخ ستم واژگون نمود

تابر قرار مکتب خون جامگان بود

بر انتقال خون شهیدان بی کفن

گاه قیام (زین اب )قهرمان بود

هر ارض(کربلایی) وهر یوم عاشری

تا انقلاب مهدی صاحب زمان بود

نقل از شکوفه های غم -صص135-136-نادعلی کربلایی -موسسه مطبوعاتی خزر -تهران----

 ---

- سرسلسله  ی مردم آزاد حسین است

 

آنکس که دراین ره سر وجان داد حسین است

مردی که چوکوهی ببر تیشه ی بیداد

دامن بکمر برزد واستاد حسین است

درسی به بشر داد بدستور الهی

درسش عملی بود نه کتبی ،نه شفاهی

آیین یزیدی که بری بود زانصاف

ننمود بتهدید وبه تطمیع گواهی

در معرکه دشمن چوبه او خط امان داد

رد کرد وخروشان شد ودر معرکه جان داد

ننهاد بزنجیر ستم گردن تسلیم

حنجر بدم خنجر بیداد گران داد

مردانه دراین معرکه بنهاد قدم را

بر ضدستمکار بر افراشت علم را

با نیروی یزدانی وبا دست خدایی

بشکست بهم قدرت ارکان ستم را

اعلامیه از قتلگه کرب وبلا داد

با زینب وسجاد سوی شام فرستاد

این جمله زخون بود در آن نشریه مسطور

باید بشر از قید اسارت شود آزاد

او کرد بنوع بشر این قاعده تعلیم

کاندر ره آزادگی از جان نبود بیم

دیگر نهراسد زستمکار ستمکش

مظلوم بظالم نکند کرنش وتعظیم

هر وحشی ناکس نزند کوس تمدن

هر کافر ناحق نزند لاف تدین

اشرار باحرار نگیرند سر راه

ناکس نفروشد بکسان ناز وتفر عن

شمشیر نباشد بکف زنگی بد مست خائن نشود عالی وعالی نشود پست               باشد که ببالند وننازند ونتازند

از باب زر وسیم باشخاص تهیدست

برچیده شود قاعده ورسم توحش

از مسند حق دور شود قاضی حق کش

ازبین رود منکرومعروف بیاید                     جاهل رهد از جهل چو عالم بزید خوش

مردم همه با کافر وظالم بستیزند

پویند ره حق وزناحق بگریزند

کوبند همی سنگ الم بر سر بدخواه

بر فرق تبهکار همی خاک بریزند

این حکم صریح است وبدیه است ومحقق

چیره نشود حق کش وکشته نشود حق

بیداد گری را اثری نیست بعالم

زنده است حسین ابن علی آن حق مطلق-

(ازبصیر اصفهانی-به نقل از شاهکارهای ادب فارسی(اشک شفق)صص200-201 آراسته ی رضا معصومی -نشریه ماه نوع -ناشر : رشیدی -دیماه 1362 شمسی)-------------------

جلوه گاه حق از احمد مهران-همان ماخذ-ص 202:--

تاابد جلوه گه حق وحقیقت سر توست

معنی مکتب تفویض علی اکبر توست

ای حسینی که تویی مظهر آیات خدای

این صفت از پدر وجد تو در جوهر توست

درس مردانگی عباس بعالم آموخت

زانکه شد مست از آن باده که در ساغر توست

طفل شش ماهه تبسم نکند پس چه کند ؟

آنکه بر مرگ زند خنده علی اصغر توست

ای که در کرببلا بیکس ویاور گشتی چشم بگشا وببین خلق جهان یاور توست

خواهر غمزده ات دید سرت بر نی وگفت:

آنکه باید به اسیری برود خواهر توست

(بابی انت وامی)که توای مکتب عشق

عشق را مظهر و آثار علی اصغر توست

ای حسینی که بهر کوی عزای تو بپاست

عاشقان رانظری دردم جان پرور توست

خواست (مهران )بزند بوسه سراپای تورا

----

مهر تو مرا رکن نماز است حسین جان عشق تو مرا کعبه ی راز است حسین جان

روزی که شود بسته برویم در امید

بابکرم لطف توبازاست حسین جان

 

 

یک ذره غبار حرمت ای حرم دین در رتبه به از ملک حجازاست حسین جان

هرروزدهم بوسه بخاک حرم تو چون تربت تو مهر نماز است حسین جان

در کرببلا زان همه گلهای نکویت اصغر گل نشکفته ی ناز است حسین جان

ازداغ تودر گوشه ی ویرانه رقیه شمعیست که در سوز وگدازاست حسین جا

 

 

 

 

 

 

گر قلب من از سینه بر آرند ببینند باذکر تو در راز ونیاز است حسین جان

 

می خواستم از وصف وجلال تو بگویم دل گفت که اینقصه درازاست حسین جان -ای خون خدا خسرو محمود خصائل بر درگه تو خضر ایاز است حسین جان

 

 

در روز جزا کرببلایی زشفاعت بر سوی تو اش دست نیاز است حسین جان -به نقل ز

شکوفه های غم اثر طبع ناد علی کربلایی-صص169-170

زینب با سر بریده :خطبه جانسوز زینب کرده ، عالم را مکدر          در میان کوفه بنموده است غوغا دخت حیدر           با بیان مرتضی ابلاغ حق بنمود وگفتا       کوفیان من زینبم ، حق را نمایم آشکارا          زینبم بنت علی وقهرمان کربلایم       قهرمان کربلا وزاده  شیر خدایم          من زریشه می کنم ویرانه ، کاخ ظالمان را        با بیانی می کنم ، ابلاغ آزادی جهان را

ناگهان ماهی فراز نی بدید آن نیک اختر     گشت خاموش وفغان سر داد با نوی فلک فر      با ندای دلخراشی گفت : ایا تو حسیسنی؟  تو حسین زینبی وآن امام عالمینی ؟

گر حسینی پس چرا پیشانیت مجروح گشته؟    گو کدامین سنگ دل  پیشانیت از کین شکسته؟    تو گل بستان زهرایی   چرا پزمرده گشتی/    تو سلیمان جهانی چس چرا افسرده گشتی؟

چون بدیدی زینب نالان سر سلطان خوبان      گشته مجروح از جفای دشمنان وظلم عدوان    آن چنان زد راس پر نورش بروی  چوب محمل    از سر او خون چکید وشیعه را بنموده خوندل 

گفت : کی پاشیده خاکستر بروی زخمهایت ؟    من گمانم بوده خاکستر دوایی از برایت     ای برادر کن نظر برحالت دختت سکینه     گشته محزون  وغم انگیز از جفای قوم کینه

خوبرویا زین مصیبت عالمی گردیده گریان     اهل بیت مصطفی در کوچه وبازار نالان ------ کاخ تو زیر وزبر کنم :

من زینبمزکربلا آمدم به شام    تا روز روشن تو زشب تیره تر کنم    من زینبم به چشم حقارت مکن نظر     با یک اشاره کاخ تو زیر وزبر کنم       من آمدم که سلطنتت ای یزید دون 

سازم فنا ونقشه تو بی اثر کنم      من زینبم  ستم کش وبیچاره نیستم     خاک ستم به فرق سر خیره سر کنم     من زینبم که دست خدایم در آستین      تا دست نابکار تو از تن بدر کنم 

من آمدم که زنده وجاوید وپایدار     دین خدا بروی زمین سربسر کنم       من زینم که کرده خدا نقطم آتشین     هر جا که رو کنم همه فتح وظفر کنم

 من آمدم خراب کنم کاخ قدرتت     زاین رو بود اگر به خرابه مقر کنم      من آمدم یزید ویزیدی مرام را      روشن هویتش به جهان بشر کنم      من آمدم کنون پی خون خواهی حسین

تا انتقام خود نگشم کی سفر کنم؟  من زینبم که از نظر لطف ذره را     روشن دلش زنور چو وقت سحر کنم -به نقل از کاروان غم - جلد 1- ص 80-81 .محمد حسن اسایش



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( سه شنبه 99/5/28 :: ساعت 7:14 عصر )
»» شکایت به سازمان خصوصی سازی سهام عدالتکه چرا در توزیع برگه های سه

سلام.سال 1384 بود که ار ما دعوت شد برای گرفتن  برگه های سهام‌عدالت‌مراجعه کنیم به حسابدادی آمورش وپرورش ودرنهایت بعد چندماه چهاد برگه به خانواده مادادندکه هربرگه ارزشش پانصد هزار تومان بود.سال بعد ابتدا  دانشگاه ببرجند به هریک‌از افراو مشمول خانواده کارمندان‌ دانشگاه به هرنفر یک‌برگه بک‌میلیونی تحویل داده بود که چندی بعد آموزش وپرورش هم به کارمندان‌وبازنسستگان خود برگه هایی به ارزشش یک‌میلیون‌تومان تحویل داد.ولی وقتی گیرندگان‌سالهای قبل اعتراض کردندکه چرا سال قبل برگه ها پانصد هزاری بوده وسال جدید هر برگه ارزشش یک‌میلیون‌تومان دارد.مسوولین وقت‌جواب شان‌این بود:همه بهرکه ها ارزش مساوی دارند.ارزش پانصدهزاری هم‌همان یک‌میلیون‌تومان‌در آینده محسوب خواهد شد واین سخن مراجعبن را آرام وساکت کرد.اما درسه سال قبل اعلام شد گه آنها که برگه پانصد هراری دارندباید برای هربرگه 522000 تومان‌بپدارند که اررشآن برگه ها به یک‌ میلیون‌افزایش یابد وماهم‌این‌مبلغ را وادبز نکردیم چون‌ به همه یک‌برگه داده اند حال مثلا سال 1384و1385 برگه ها پانصد هرار تومان‌بوده  ولی اررش هربک‌ازبرگه های سال 1387 ب بعد یک‌میلیون‌تمام‌بوده  است.حاا ابن‌تفاوت وتبعیض چرا صورت‌گرفته است ؛خدا بهتر می داند واپاسخ این‌تبعیض را مسوولین لاید بدرستی بدهند که چرا یک سال زودتر به هابرگه  هراری داده اند ولی یک سال بعد برگهای یک‌میلیونی چاپ‌ودر اختیاد کارمندان‌خود قرار داده اندلطفا تقاضای بررسی موضوع ودوگانگی وتبعیض در چاپ و تحویل برگه ها به کارمندان وبارنشستگان  را درخواست می کنیم خواهشمندیم هیچ تفاوتی بین دونوع برگه قایل نشوند وگرنه این ظلم‌بزرگی است که کارمند سال قبل پانصد  وکارمند سال بعد برگه هایی دوبرابر برگه های سال قبل دریافت کند وحال تفاوت ارزشی این برگه های برابر  درحال حاضر چندین‌میلیون‌تومان‌می باشد .لطفا بررسی وپاسخ مستدل وقانع  کننده داده شود.تلفن.من:09151604705 -می باشد  وایمیل :moh331@ gmail.com



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( دوشنبه 99/3/19 :: ساعت 4:8 عصر )
»» در ولادت صاحب الزمان ؛قائم آل محمد عج...


عید میلاد صاحب زمان است                  نوبت شادی شیعیان است

 

حامی دین پیغمبر آمد                        از قدومش منور جهان است   شادی از چشم نرجس عیان است --- 

بوی گل می وزد از گلستان             بلبل از شوق گل نغمه خوان است

مقدمت ای خسرو خوبان مبارک---                                                    از پی آن روزهای پر غم ودرد ومحنت                                              رخ نما ای آفتاب روشنی بخش ،                          ای ذره پرور

ای رخت مظهر حسن داور                         ازتو عدل الهی میسر

ریشه ی ظالمان را برانداز                               حاجت بیدلان رابر آور                               مقدمت ای خسرو خوبان مبارک ---               عید میلاد توبر همه ایران مبارک

چشم ما بوده دایم  براهت                            تانمایی رخ همچو ماهت

بر کشی آن دم تیغ دوسر را                          بنگر این امت بی پناهت

در مسیرت بود نهضت ما                       قلب پاکت به عرضم گواه است

پای کن در رکاب سعادت                        سان ببین لشکر واین سپاهت

مقدمت ای خسرو خوبان مبارک                 عید میلادتو بر همه ایران مبارک

ریشه ی کشور آشنایی                             زآشنایان مفرما جدایی

ای خوش آن دم که از کوی جانان                برقع ازروی ماهت گشایی

عقده های گره خورده در دل                      با شکر خنده از دل زدایی

هم قبول از حقیقت زاحسان                        شعر نا قابلش را نمایی

باغبانا جشن پیروزی بپا کن                   از خزان تشنگی مارا رها کن

مقدمت ای خسرو خوبان مبارک    عید میلاد تو بر همه ایران مبارک *

*-صص 119-120-کتاب سرود های امام مهدی -انتشارات قلم -قم-گرد آورنده حسین حقجو-----  عید  سعید شه صاحب زمان                          باد مبارک به همه شیعیان --

مژده زمیلاد شه بحر وبر                                قائم دین ، حجت اثنی عشر

مظهر الطاف حی داد گر                               نورمبین وارث خیرالبشر

سبط نبی پادشه انس وجان                        باد مبارک به همه شیعیان --

مژده که بر جسم جهان جان رسید                 جان جهان حاکم فرمان رسید

حجت حق  قاطع برهان رسید                          هادی دین ،حامی قرآن رسید

شبل علی خسرو کون ومکان                              باد مبارک به همه شیعیان--

مژده که شد قدرت حق آشکار                            گشت عیان مظهر پروردگار

جامع الاسرار شه ذوالوقار                                حجت حق خاتمه ی هشت وچار

سیف خدا  رایت امن وامان                             باد مبارک به همه شیعیان ---

مزده که میلاد شه عالم است                         عید سعید ولی اعظم است

مولد سبط نبی اکرم است                             آنکه بخوبان جهان خاتم است

حجت حق سید صاحب زمان                         باد مبارک به همه شیعیان --

بنقل از دیوان آذر خراسانی -ص 145 -انتشارات طوس مشهد -چاپ 1382 هجری قمری -اثر طبع مرحوم حاج سید غلامرضا آذر خراسانی سرخسی --

عید میلاد صاحب زمان است نوبت شادی شیعیان است

عید میلاد صاحب زمان است                  نوبت شادی شیعیان است

حامی دین پیغمبر آمد                        از قدومش منور جهان است   شادی از چشم نرجس عیان است --- 

بوی گل می وزد از گلستان             بلبل از شوق گل نغمه خوان است

مقدمت ای خسرو خوبان مبارک---                                                    از پی آن روزهای پر غم ودرد ومحنت                                              رخ نما ای آفتاب روشنی بخش ،                          ای ذره پرور

ای رخت مظهر حسن داور                         ازتو عدل الهی میسر

ریشه ی ظالمان را برانداز                               حاجت بیدلان رابر آور                               مقدمت ای خسرو خوبان مبارک ---               عید میلاد توبر همه ایران مبارک

چشم ما بوده دایم  براهت                            تانمایی رخ همچو ماهت

بر کشی آن دم تیغ دوسر را                          بنگر این امت بی پناهت

در مسیرت بود نهضت ما                       قلب پاکت به عرضم گواه است

پای کن در رکاب سعادت                        سان ببین لشکر واین سپاهت

مقدمت ای خسرو خوبان مبارک                 عید میلادتو بر همه ایران مبارک

ریشه ی کشور آشنایی                             زآشنایان مفرما جدایی

ای خوش آن دم که از کوی جانان                برقع ازروی ماهت گشایی

عقده های گره خورده در دل                      با شکر خنده از دل زدایی

هم قبول از حقیقت زاحسان                        شعر نا قابلش را نمایی

باغبانا جشن پیروزی بپا کن                   از خزان تشنگی مارا رها کن

مقدمت ای خسرو خوبان مبارک    عید میلاد تو بر همه ایران مبارک *

*-صص 119-120-کتاب سرود های امام مهدی -انتشارات قلم -قم-گرد آورنده حسین حقجو----  عید  سعید شه صاحب زمان                          باد مبارک به همه شیعیان --

مژده زمیلاد شه بحر وبر                                قائم دین ، حجت اثنی عشر

مظهر الطاف حی داد گر                               نورمبین وارث خیرالبشر

سبط نبی پادشه انس وجان                        باد مبارک به همه شیعیان --

مژده که بر جسم جهان جان رسید                 جان جهان حاکم فرمان رسید

حجت حق  قاطع برهان رسید                          هادی دین ،حامی قرآن رسید

شبل علی خسرو کون ومکان                              باد مبارک به همه شیعیان--

مژده که شد قدرت حق آشکار                            گشت عیان مظهر پروردگار

جامع الاسرار شه ذوالوقار                                حجت حق خاتمه ی هشت وچار

سیف خدا  رایت امن وامان                             باد مبارک به همه شیعیان ---

مزده که میلاد شه عالم است                         عید سعید ولی اعظم است

مولد سبط نبی اکرم است                             آنکه بخوبان جهان خاتم است

حجت حق سید صاحب زمان                         باد مبارک به همه شیعیان --

بنقل از دیوان آذر خراسانی -ص 145 -انتشارات طوس مشهد -چاپ 1382 هجری قمری -اثر طبع مرحوم حاج سید غلامرضا آذر خراسانی سرخسی --

عید میلاد صاحب زمان است نوبت شادی شیعیان است

عید میلاد صاحب زمان است                  نوبت شادی شیعیان است

حامی دین پیغمبر آمد                        از قدومش منور جهان است   شادی از چشم نرجس عیان است --- 

بوی گل می وزد از گلستان             بلبل از شوق گل نغمه خوان است

مقدمت ای خسرو خوبان مبارک---                                                    از پی آن روزهای پر غم ودرد ومحنت                                              رخ نما ای آفتاب روشنی بخش ،                          ای ذره پرور

ای رخت مظهر حسن داور                         ازتو عدل الهی میسر

ریشه ی ظالمان را برانداز                               حاجت بیدلان رابر آور                               مقدمت ای خسرو خوبان مبارک ---               عید میلاد توبر همه ایران مبارک

چشم ما بوده دایم  براهت                            تانمایی رخ همچو ماهت

بر کشی آن دم تیغ دوسر را                          بنگر این امت بی پناهت

در مسیرت بود نهضت ما                       قلب پاکت به عرضم گواه است

پای کن در رکاب سعادت                        سان ببین لشکر واین سپاهت

مقدمت ای خسرو خوبان مبارک                 عید میلادتو بر همه ایران مبارک

ریشه ی کشور آشنایی                             زآشنایان مفرما جدایی

ای خوش آن دم که از کوی جانان                برقع ازروی ماهت گشایی

عقده های گره خورده در دل                      با شکر خنده از دل زدایی

هم قبول از حقیقت زاحسان                        شعر نا قابلش را نمایی

باغبانا جشن پیروزی بپا کن                   از خزان تشنگی مارا رها کن

مقدمت ای خسرو خوبان مبارک    عید میلاد تو بر همه ایران مبارک *

*-صص 119-120-کتاب سرود های امام مهدی -انتشارات قلم -قم-گرد آورنده حسین حقجو---

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( پنج شنبه 99/1/21 :: ساعت 5:53 عصر )
»» در ولادت دوبرادر جانباز - یکی امیر ودیگری وزیر

بشارت شیعیان !شد ماه شعبان ماه پیغمبر                       فزون شد بر خلایق لطف وجود خالق اکبر

 

 

 

زمین وآسمان وعرش اعظم نورباران شد                         زانوار رخ نور دو چشم ساقی کوثر

 

عیان گردید در یثرب جمال عالم آرایی                           که جبرئیل امین شد خادمدر بار آن سرور

 

زلطف قادر قدرت نما  از گلبن عفت                             دوگل گردیده ظاهر  ازبرای حیدر صفدر

 

یکی در سوم شعبان ، یکی در چارم شعبان                  یکی چون شمس رخشان  ویکی همچون مه انور

 

یکی فرمانده ی عالم ،وصی احمد خاتم                       یکی یار ومعین وغم خور سلطان بحر وبر

 

یکی از فاطمه ام الائمه ، دختر طاها                          یکی از حضرت ام البنین همچون دروگوهر

 

یکی نامش حسین ابن علی فرمانروای دین                 یکی باب الحوائج ، حضرت عباس نام آور

 

یکی را بوسه زد ختم رسولان بر لب و دندان                یکی رامرتضی دست رسایش بادو چشم تر

 

برای یاری درماندگان بحرطوفان زا                            بسوی ساحل عزت ، یکی کشتی ، یکی لنگر

 

دو صدر الدین، دو بدر الدین ، دو یارویاور قر آن              یکی وارث بشهرعلم وآن یک پشتیبان در

 

دو رخ زیبا ، دو قد طوبا ، قدم بنهاد در عالم                یکی فرمانده ی اعظم ،یکی سردار وسرلشکر

 

دو جانباز وبرادر ، این وزیر وآن دگر سلطان                  عیان گردیدبریاری حق  ازدو نکو مادر

 

دو روشنگر ، دو عالی فر ، که بر آنهاخدا بخشد           هزاران {کربلایی}را زرحمت در صف محشر

 

اثر طبع نادعلی کربلایی -شادروان کربلایی پدر سه شهید -به نقل از شکوفه های انقلاب -جلد دوم -صصص114-115-انتشارات خزر-تهران --



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( دوشنبه 99/1/18 :: ساعت 5:27 عصر )
»» ---غروبی سخت دلگیراست           ومن ، بنشسته ام اینجا، کنار غار

---غروبی سخت دلگیراست           ومن ، بنشسته ام اینجا، کنار غار پرت وساکتی ، تنها       که می گویند : روزی ، روزگاری ، مهبط وحی خدا بوده است ، ونام آن ((حراء))بوده است       واینجا، سرزمین کعبه وبطحاست...  وروز، از روزهای  حج پاک ما مسلمانهاست.      برون از غار          زپیش روی وزیرپای من ، تاهرکجا ، سنگ وبیابانست.        هوا گرم است وتبداراست اما می گرایدسوی سردی، سوی خاموشی.    وخورشیداز پس یک روز تب ،در بستر غرب افق ،آهسته می میرد..    ودر اطراف من از هیچ سویی ، رد پایی نیست    ودور من ، صدایی نیست

فضا خالی است     وذهن خسته وتنهای من ، چون مرغ نوبالی ،-که هردم شوق پروازیبه دل دارد-    کنارغار ،از هرسنگ، هر صخره      پرد بر صخره ایدیگر..

 

ومی جوید به کاوشهای پی گیگیری،    نشانیهای مردی را -     نشانیها،که شاید مانده بر جا ،دیر دیر: از سالیانی پیش_      ومن همراه مرغ ذهن خود،در غار می گردم.

 

وپیدا می کنم گویی نشانیها که می جویم:   همانست، اوست!     کنار غار ، اینجا ،جای پای اوست،می بینم   ومی بویم توگویی بوی اورا نیز    همانست ، اوست:

 

یتیم مکه ،چوپانک،جوانک،نوجوانی  از بنی هاشم        وبازرگان راه مکه وشامات

 

(امین)، آن راستین، آن پاکدل ، آن مرد،     وشوی برترین بانو:(خدیجه)

 

نیز ، آنکس کوسخن جز حق نمی گوید    وغیر از حق نمیجوید      وبتها را ستایشگر نمی باشد       واینک : این همان مردابرمرد است      (محمد) -ص- اوست 

 

این شعر ادامه دارد که ادامه ی آن درفرصتها ی بعدی  به نظر کاربران خواهد رسید

---پیام درد انسانهای قرنم را زمن بشنو         پیام تلخ دختربچگان ،خفته اندر گور

 

پیام رنج انسانهای زیربار،وزآزادگی مهجور     پیام آنکه افتاده است درگرداب

 

وفریادش بلنداست:((آی آدمها...))        پیام من ،پیام او،پیام ما...))

 

محمد(ص)غمگنانه ناله ای سرمیدهد،آنگاه می گوید:     خدای کعبه ،ای یکتا!

 

درون سینه ها یاد تومتروک است      وازبی دانشی واز بزهکاری ،:

 

مقام برترین مخلوق تو،انسان،         بسی پایین تراز حد سگ وخوک است.

 

خدای کعبه ،ای یکتا!فروغی جاودان بفرست،      که این شبها بسی تار است.

 

ودست اهرمنها سخت در کاراست        ودستی رابه مهرازآستینی باز ،بیرون کن

 

که:برداردبه نیروی خدایی شاید،      این افتاده  پرچمهای  انسن را

 

فروشوید نفاق وکینه های کهنه از دلها        دراندازد به بام کهنه ی گیتی بلند آواز

 

برآرد نغمه ای همساز            فروپیچد بهم طومار قانونهای جنگل را

 

 وگوید :آی انسانها!         فراگردهم آیید وفراز آیید       بازآیید

 

صدا بردارد انسان را        وگوید: های ، ای انسان!      برابر آفریدندت ،

 

برابر باش!       صدابردارداندرپارس ، درایران     وباآن کفشگرگوید :

 

پسر را رو ، به هر مکتب کهخواهی  نه!       سپاهی زاده راباکفشگر،

 

دیگرتفاوتهای خونی نیست       سیاهی وسپیدی نیز ،حتی،موجب نقص وفزونی نیست...    خدای کعبه ...ای ..یکتا...))       بدین هنگام

 

کسی آهسته گویی چون نسیمی می خزد درغار      محمدرا صدا آهسته می آیدفرود از اوج        ونجوا گونه می گردد     پس آنگه می شود خاموش.

 

سکوتی ژرف ووهم آلود  ناگه چون درخت جادواندرغار    میروید...

 

وشاخ وبرگ خود رادرفضای قیرگون غار می شوید

 

ومن درفکر آنم کاین چه کس بود،از کجا آمد؟!    که ناگه این صدا آمد:

 

((بخوان!))... اما جواب یبر نمی خیزد        محمد ،سخت مبهوت است

 

گویا ،کاش میدیدم !    صدا باگرمترآوا وشیرین تر بیانی باز می گوید:

 

((بخوان!))..    اما محمد هم چنان خاموش

 

دل اندرسینه ی من باز می ماند زکار خویش،گفتی میروم از هوش

 

زمان دراضطاب وانتظارپاسخش،   گویی فرو می ماند از رفتار               ((هستی) می سپارد گوش       پس از لختی سکوت-اماکه عمری بود گویی-گفت:

 

((من خواندن نمی دانم))        همان کس ،باز پاسخ داد:  ((بخوان!بنام پرورنده ایزدت   کوآفریننده است...))   واو میخواند، امالحن آوایش

 

به دیگر گونه آهنگ است          صدا گویی خدا رنگ است.   می خواند:

 

((بخوان،بنام پرورنده ایزدت،کو آفریننده است...))*     *    *

 

درودی می تراود  از لبم بر او      درودی گرم  *   *    *

 

غروب است وافق گلگون وخوشرنگ است    ومن بنشسته ام اینجا، کنارغارپرت وساکتی ،تنها

 

  که میگویند روزی ،روزگاری مهبط وحی خدا بوده است،   ونام آن ((حری)) بوده است. 

 

ودر اطراف من ازهیچ سویی ردپایی نیست          ودور من ، صدایی نیست...*

 

*-این شعرکه درسه قسمت متوالی عرضه گردیدبرگرفته از کتاب شاهکارهایی آزاشعار مذهبی .آراسته ی رضامعصومی _نشریه ی ماه نو-انتشارات رشیدی- است وچنانکه درسر آغازذکر شد اثر طبع موسوی گرمارود ی شاعر معروف معاصرکشور  ماست-صص128 -134

---پیام درد انسانهای قرنم را زمن بشنو         پیام تلخ دختربچگان ،خفته اندر گور

 

پیام رنج انسانهای زیربار،وزآزادگی مهجور     پیام آنکه افتاده است درگرداب

 

وفریادش بلنداست:((آی آدمها...))        پیام من ،پیام او،پیام ما...))

 

محمد(ص)غمگنانه ناله ای سرمیدهد،آنگاه می گوید:     خدای کعبه ،ای یکتا!

 

درون سینه ها یاد تومتروک است      وازبی دانشی واز بزهکاری ،:

 

مقام برترین مخلوق تو،انسان،         بسی پایین تراز حد سگ وخوک است.

 

خدای کعبه ،ای یکتا!فروغی جاودان بفرست،      که این شبها بسی تار است.

 

ودست اهرمنها سخت در کاراست        ودستی رابه مهرازآستینی باز ،بیرون کن

 

که:برداردبه نیروی خدایی شاید،      این افتاده  پرچمهای  انسن را

 

فروشوید نفاق وکینه های کهنه از دلها        دراندازد به بام کهنه ی گیتی بلند آواز

 

برآرد نغمه ای همساز            فروپیچد بهم طومار قانونهای جنگل را

 

 وگوید :آی انسانها!         فراگردهم آیید وفراز آیید       بازآیید

 

صدا بردارد انسان را        وگوید: های ، ای انسان!      برابر آفریدندت ،

 

برابر باش!       صدابردارداندرپارس ، درایران     وباآن کفشگرگوید :

 

پسر را رو ، به هر مکتب کهخواهی  نه!       سپاهی زاده راباکفشگر،

 

دیگرتفاوتهای خونی نیست       سیاهی وسپیدی نیز ،حتی،موجب نقص وفزونی نیست...    خدای کعبه ...ای ..یکتا...))       بدین هنگام

 

کسی آهسته گویی چون نسیمی می خزد درغار      محمدرا صدا آهسته می آیدفرود از اوج        ونجوا گونه می گردد     پس آنگه می شود خاموش.

 

سکوتی ژرف ووهم آلود  ناگه چون درخت جادواندرغار    میروید...

 

وشاخ وبرگ خود رادرفضای قیرگون غار می شوید

 

ومن درفکر آنم کاین چه کس بود،از کجا آمد؟!    که ناگه این صدا آمد:

 

((بخوان!))... اما جواب یبر نمی خیزد        محمد ،سخت مبهوت است

 

گویا ،کاش میدیدم !    صدا باگرمترآوا وشیرین تر بیانی باز می گوید:

 

((بخوان!))..    اما محمد هم چنان خاموش

 

دل اندرسینه ی من باز می ماند زکار خویش،گفتی میروم از هوش

 

زمان دراضطاب وانتظارپاسخش،   گویی فرو می ماند از رفتار               ((هستی) می سپارد گوش       پس از لختی سکوت-اماکه عمری بود گویی-گفت:

 

((من خواندن نمی دانم))        همان کس ،باز پاسخ داد:  ((بخوان!بنام پرورنده ایزدت   کوآفریننده است...))   واو میخواند، امالحن آوایش

 

به دیگر گونه آهنگ است          صدا گویی خدا رنگ است.   می خواند:

 

((بخوان،بنام پرورنده ایزدت،کو آفریننده است...))*     *    *

 

درودی می تراود  از لبم بر او      درودی گرم  *   *    *

 

غروب است وافق گلگون وخوشرنگ است    ومن بنشسته ام اینجا، کنارغارپرت وساکتی ،تنها

 

  که میگویند روزی ،روزگاری مهبط وحی خدا بوده است،   ونام آن ((حری)) بوده است. 

 

ودر اطراف من ازهیچ سویی ردپایی نیست          ودور من ، صدایی نیست...*

 

*-این شعرکه درسه قسمت متوالی عرضه گردیدبرگرفته از کتاب شاهکارهایی آزاشعار مذهبی .آراسته ی رضامعصومی _نشریه ی ماه نو-انتشارات رشیدی- است وچنانکه درسر آغازذکر شد اثر طبع موسوی گرمارود ی شاعر معروف معاصرکشور  ماست-صص128 -شاعر--

پیام درد انسانهای قرنم را زمن بشنو         پیام تلخ دختربچگان ،خفته اندر گور

 

پیام رنج انسانهای زیربار،وزآزادگی مهجور     پیام آنکه افتاده است درگرداب

وفریادش بلنداست:((آی آدمها...))        پیام من ،پیام او،پیام ما...))

محمد(ص)غمگنانه ناله ای سرمیدهد،آنگاه می گوید:     خدای کعبه ،ای یکتا!

درون سینه ها یاد تومتروک است      وازبی دانشی واز بزهکاری ،:

مقام برترین مخلوق تو،انسان،         بسی پایین تراز حد سگ وخوک است.

خدای کعبه ،ای یکتا!فروغی جاودان بفرست،      که این شبها بسی تار است.

ودست اهرمنها سخت در کاراست        ودستی رابه مهرازآستینی باز ،بیرون کن

که:برداردبه نیروی خدایی شاید،      این افتاده  پرچمهای  انسان را

فروشوید نفاق وکینه های کهنه از دلها        دراندازد به بام کهنه ی گیتی بلند آواز

برآرد نغمه ای همساز            فروپیچد بهم طومار قانونهای جنگل را

 وگوید :آی انسانها!         فراگردهم آیید وفراز آیید       بازآیید

صدا بردارد انسان را        وگوید: های ، ای انسان!      برابر آفریدندت ،

برابر باش!       صدابردارداندرپارس ، درایران     وباآن کفشگرگوید :

پسر را رو ، به هر مکتب کهخواهی  نه!       سپاهی زاده راباکفشگر،

دیگرتفاوتهای خونی نیست       سیاهی وسپیدی نیز ،حتی،موجب نقص وفزونی نیست...    خدای کعبه ...ای ..یکتا...))       بدین هنگام

کسی آهسته گویی چون نسیمی می خزد درغار      محمدرا صدا آهسته می آیدفرود از اوج        ونجوا گونه می گردد     پس آنگه می شود خاموش.

سکوتی ژرف ووهم آلود  ناگه چون درخت جادواندرغار    میروید...

وشاخ وبرگ خود رادرفضای قیرگون غار می شوید

ومن درفکر آنم کاین چه کس بود،از کجا آمد؟!    که ناگه این صدا آمد:

((بخوان!))... اما جواب یبر نمی خیزد        محمد ،سخت مبهوت است

گویا ،کاش میدیدم !    صدا باگرمترآوا وشیرین تر بیانی باز می گوید:

((بخوان!))..    اما محمد هم چنان خاموش

دل اندرسینه ی من باز می ماند زکار خویش،گفتی میروم از هوش

زمان دراضطاب وانتظارپاسخش،   گویی فرو می ماند از رفتار               ((هستی) می سپارد گوش       پس از لختی سکوت-اماکه عمری بود گویی-گفت:

((من خواندن نمی دانم))        همان کس ،باز پاسخ داد:  ((بخوان!بنام پرورنده ایزدت   کوآفریننده است...))   واو میخواند، امالحن آوایش

به دیگر گونه آهنگ است          صدا گویی خدا رنگ است.   می خواند:

((بخوان،بنام پرورنده ایزدت،کو آفریننده است...))*     *    *

درودی می تراود  از لبم بر او      درودی گرم  *   *    *

غروب است وافق گلگون وخوشرنگ است    ومن بنشسته ام اینجا، کنارغارپرت وساکتی ،تنها

  که میگویند روزی ،روزگاری مهبط وحی خدا بوده است،   ونام آن ((حری)) بوده است. 

ودر اطراف من ازهیچ سویی ردپایی نیست          ودور من ، صدایی نیست...*

*-این شعرکه درسه قسمت متوالی عرضه گردیدبرگرفته از کتاب شاهکارهایی آزاشعار مذهبی .آراسته ی رضامعصومی _نشریه ی ماه نو-انتشارات رشیدی- است وچنانکه درسر آغازذکر شد اثر طبع موسوی گرمارود ی شاعر معروف معاصرکشور  ماست-صص128 -134

---غروبی سخت دلگیراست           ومن ، بنشسته ام اینجا، کنار غار پرت وساکتی ، تنها       که می گویند : روزی ، روزگاری ، مهبط وحی خدا بوده است ، ونام آن ((حراء))بوده است       واینجا، سرزمین کعبه وبطحاست...  وروز، از روزهای  حج پاک ما مسلمانهاست.      برون از غار          زپیش روی وزیرپای من ، تاهرکجا ، سنگ وبیابانست.        هوا گرم است وتبداراست اما می گرایدسوی سردی، سوی خاموشی.    وخورشیداز پس یک روز تب ،در بستر غرب افق ،آهسته می میرد..    ودر اطراف من از هیچ سویی ، رد پایی نیست    ودور من ، صدایی نیست

فضا خالی است     وذهن خسته وتنهای من ، چون مرغ نوبالی ،-که هردم شوق پروازیبه دل دارد-    کنارغار ،از هرسنگ، هر صخره      پرد بر صخره ایدیگر..

 

ومی جوید به کاوشهای پی گیگیری،    نشانیهای مردی را -     نشانیها،که شاید مانده بر جا ،دیر دیر: از سالیانی پیش_      ومن همراه مرغ ذهن خود،در غار می گردم.

 

وپیدا می کنم گویی نشانیها که می جویم:   همانست، اوست!     کنار غار ، اینجا ،جای پای اوست،می بینم   ومی بویم توگویی بوی اورا نیز    همانست ، اوست:

 

یتیم مکه ،چوپانک،جوانک،نوجوانی  از بنی هاشم        وبازرگان راه مکه وشامات

 

(امین)، آن راستین، آن پاکدل ، آن مرد،     وشوی برترین بانو:(خدیجه)

 

نیز ، آنکس کوسخن جز حق نمی گوید    وغیر از حق نمیجوید      وبتها را ستایشگر نمی باشد       واینک : این همان مردابرمرد است      (محمد) -ص- اوست 

 

این شعر ادامه دارد که ادامه ی آن درفرصتها ی بعدی  به نظر کاربران خواهد رسید

---پیام درد انسانهای قرنم را زمن بشنو         پیام تلخ دختربچگان ،خفته اندر گور

 

پیام رنج انسانهای زیربار،وزآزادگی مهجور     پیام آنکه افتاده است درگرداب

 

وفریادش بلنداست:((آی آدمها...))        پیام من ،پیام او،پیام ما...))

 

محمد(ص)غمگنانه ناله ای سرمیدهد،آنگاه می گوید:     خدای کعبه ،ای یکتا!

 

درون سینه ها یاد تومتروک است      وازبی دانشی واز بزهکاری ،:

 

مقام برترین مخلوق تو،انسان،         بسی پایین تراز حد سگ وخوک است.

 

خدای کعبه ،ای یکتا!فروغی جاودان بفرست،      که این شبها بسی تار است.

 

ودست اهرمنها سخت در کاراست        ودستی رابه مهرازآستینی باز ،بیرون کن

 

که:برداردبه نیروی خدایی شاید،      این افتاده  پرچمهای  انسن را

 

فروشوید نفاق وکینه های کهنه از دلها        دراندازد به بام کهنه ی گیتی بلند آواز

 

برآرد نغمه ای همساز            فروپیچد بهم طومار قانونهای جنگل را

 

 وگوید :آی انسانها!         فراگردهم آیید وفراز آیید       بازآیید

 

صدا بردارد انسان را        وگوید: های ، ای انسان!      برابر آفریدندت ،

 

برابر باش!       صدابردارداندرپارس ، درایران     وباآن کفشگرگوید :

 

پسر را رو ، به هر مکتب کهخواهی  نه!       سپاهی زاده راباکفشگر،

 

دیگرتفاوتهای خونی نیست       سیاهی وسپیدی نیز ،حتی،موجب نقص وفزونی نیست...    خدای کعبه ...ای ..یکتا...))       بدین هنگام

 

کسی آهسته گویی چون نسیمی می خزد درغار      محمدرا صدا آهسته می آیدفرود از اوج        ونجوا گونه می گردد     پس آنگه می شود خاموش.

 

سکوتی ژرف ووهم آلود  ناگه چون درخت جادواندرغار    میروید...

 

وشاخ وبرگ خود رادرفضای قیرگون غار می شوید

 

ومن درفکر آنم کاین چه کس بود،از کجا آمد؟!    که ناگه این صدا آمد:

 

((بخوان!))... اما جواب یبر نمی خیزد        محمد ،سخت مبهوت است

 

گویا ،کاش میدیدم !    صدا باگرمترآوا وشیرین تر بیانی باز می گوید:

 

((بخوان!))..    اما محمد هم چنان خاموش

 

دل اندرسینه ی من باز می ماند زکار خویش،گفتی میروم از هوش

 

زمان دراضطاب وانتظارپاسخش،   گویی فرو می ماند از رفتار               ((هستی) می سپارد گوش       پس از لختی سکوت-اماکه عمری بود گویی-گفت:

 

((من خواندن نمی دانم))        همان کس ،باز پاسخ داد:  ((بخوان!بنام پرورنده ایزدت   کوآفریننده است...))   واو میخواند، امالحن آوایش

 

به دیگر گونه آهنگ است          صدا گویی خدا رنگ است.   می خواند:

 

((بخوان،بنام پرورنده ایزدت،کو آفریننده است...))*     *    *

 

درودی می تراود  از لبم بر او      درودی گرم  *   *    *

 

غروب است وافق گلگون وخوشرنگ است    ومن بنشسته ام اینجا، کنارغارپرت وساکتی ،تنها

 

  که میگویند روزی ،روزگاری مهبط وحی خدا بوده است،   ونام آن ((حری)) بوده است. 

 

ودر اطراف من ازهیچ سویی ردپایی نیست          ودور من ، صدایی نیست...*

 

*-این شعرکه درسه قسمت متوالی عرضه گردیدبرگرفته از کتاب شاهکارهایی آزاشعار مذهبی .آراسته ی رضامعصومی _نشریه ی ماه نو-انتشارات رشیدی- است وچنانکه درسر آغازذکر شد اثر طبع موسوی گرمارود ی شاعر معروف معاصرکشور  ماست-صص128 -134

---پیام درد انسانهای قرنم را زمن بشنو         پیام تلخ دختربچگان ،خفته اندر گور

 

پیام رنج انسانهای زیربار،وزآزادگی مهجور     پیام آنکه افتاده است درگرداب

 

وفریادش بلنداست:((آی آدمها...))        پیام من ،پیام او،پیام ما...))

 

محمد(ص)غمگنانه ناله ای سرمیدهد،آنگاه می گوید:     خدای کعبه ،ای یکتا!

 

درون سینه ها یاد تومتروک است      وازبی دانشی واز بزهکاری ،:

 

مقام برترین مخلوق تو،انسان،         بسی پایین تراز حد سگ وخوک است.

 

خدای کعبه ،ای یکتا!فروغی جاودان بفرست،      که این شبها بسی تار است.

 

ودست اهرمنها سخت در کاراست        ودستی رابه مهرازآستینی باز ،بیرون کن

 

که:برداردبه نیروی خدایی شاید،      این افتاده  پرچمهای  انسن را

 

فروشوید نفاق وکینه های کهنه از دلها        دراندازد به بام کهنه ی گیتی بلند آواز

 

برآرد نغمه ای همساز            فروپیچد بهم طومار قانونهای جنگل را

 

 وگوید :آی انسانها!         فراگردهم آیید وفراز آیید       بازآیید

 

صدا بردارد انسان را        وگوید: های ، ای انسان!      برابر آفریدندت ،

 

برابر باش!       صدابردارداندرپارس ، درایران     وباآن کفشگرگوید :

 

پسر را رو ، به هر مکتب کهخواهی  نه!       سپاهی زاده راباکفشگر،

 

دیگرتفاوتهای خونی نیست       سیاهی وسپیدی نیز ،حتی،موجب نقص وفزونی نیست...    خدای کعبه ...ای ..یکتا...))       بدین هنگام

 

کسی آهسته گویی چون نسیمی می خزد درغار      محمدرا صدا آهسته می آیدفرود از اوج        ونجوا گونه می گردد     پس آنگه می شود خاموش.

 

سکوتی ژرف ووهم آلود  ناگه چون درخت جادواندرغار    میروید...

 

وشاخ وبرگ خود رادرفضای قیرگون غار می شوید

 

ومن درفکر آنم کاین چه کس بود،از کجا آمد؟!    که ناگه این صدا آمد:

 

((بخوان!))... اما جواب یبر نمی خیزد        محمد ،سخت مبهوت است

 

گویا ،کاش میدیدم !    صدا باگرمترآوا وشیرین تر بیانی باز می گوید:

 

((بخوان!))..    اما محمد هم چنان خاموش

 

دل اندرسینه ی من باز می ماند زکار خویش،گفتی میروم از هوش

 

زمان دراضطاب وانتظارپاسخش،   گویی فرو می ماند از رفتار               ((هستی) می سپارد گوش       پس از لختی سکوت-اماکه عمری بود گویی-گفت:

 

((من خواندن نمی دانم))        همان کس ،باز پاسخ داد:  ((بخوان!بنام پرورنده ایزدت   کوآفریننده است...))   واو میخواند، امالحن آوایش

 

به دیگر گونه آهنگ است          صدا گویی خدا رنگ است.   می خواند:

 

((بخوان،بنام پرورنده ایزدت،کو آفریننده است...))*     *    *

 

درودی می تراود  از لبم بر او      درودی گرم  *   *    *

 

غروب است وافق گلگون وخوشرنگ است    ومن بنشسته ام اینجا، کنارغارپرت وساکتی ،تنها

 

  که میگویند روزی ،روزگاری مهبط وحی خدا بوده است،   ونام آن ((حری)) بوده است. 

 

ودر اطراف من ازهیچ سویی ردپایی نیست          ودور من ، صدایی نیست...*

 

*-این شعرکه درسه قسمت متوالی عرضه گردیدبرگرفته از کتاب شاهکارهایی آزاشعار مذهبی .آراسته ی رضامعصومی _نشریه ی ماه نو-انتشارات رشیدی- است وچنانکه درسر آغازذکر شد اثر طبع موسوی گرمارود ی شاعر معروف معاصرکشور  ماست-صص128 -شاعر--

پ



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( پنج شنبه 99/1/7 :: ساعت 9:12 عصر )
»» درشهادت دخت نبی - همسر علی (ع)

?فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد            چه بیدادی زتو بر فاطمه بعد از پیمبر شد

 

 

مگر آن گفته های شاه خاتم رفته از گوشت              که بعد ازرحلت او فاطمه از غم مکدر شد

بگفت احمد مکرر فاطمه بضعه  منی                       چرانسبت به او پس ظلمها زامت مکررشد

همان زهرا که احمد زاحترامش  گفت با امت                دریده نامه ی ارثش زخصم شوم کافر شد

نخشکیده هنوز از آب  غسل شاه خاتم کفن                 که نار ظلم در باب سرایش شعله آور شد

دل بشکسته اش اورا نبود بس در غم بابش                 که پهلویش شکسته آن چنان از ضربت در شد

نبود بس سینه اش را ناله های جانگداز غم                 که آزرده زمیخ در زاعدای ستمگر شد

نبود بس تیرگی روز در چشمش زهجر باب                    که نیلی آنچنان از سیلی  آن رخسار انور شد

زضرب تازیانه دشمن دین بازویش راخست                   مصیبت دیده ای را تسلیت آنسان مقرر شد

چرا حبل جفا بر گردن حبل المتین بستند                    چرزا مغلوب دست روبه دون ،شیر داور شد

قضا بر بست دست شیر حق را ورنه در آندم                کجاروبه ، رها از دست ضرغام غضنفر شد

ز لطف مرتضی و آل پاک اوست کاندر طوس                بدوران مرثیه خوانی  ، مدامی شغل (آذر) شد .

اثر طبع آذر خراسانی -به نقل از جلد اول دیوان آذر -صص-55-56 -چا پ سوم -1348 شمسی  انتشارات طوس----------



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( پنج شنبه 98/10/19 :: ساعت 8:2 عصر )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو
امام حسین وحضرت زینب (ع) مشکل دین را حسین زینب آسان کرد ورفت
درولادت پیامبر اسلام محمدمصطفی(ص)
درشهادت رسول خدا (ص) وامام مجتبی (ع)
محرم ماه خون موضوع: <سه شنبه 20 تیر 1402برچسب:محرم ماه خون ماه
بسم اله ما....
معرفی روستای کوچ وشغل ومحصولات کوچ نهارجان بیرجند
جانبازان امام حسین (ع)
در ولادت امام رضا (ع)
در شهادت مولا امیر المومنین علی (ع) وشبهای قدر
در ولادت امام حسن مجتبی (ع)
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 24
>> بازدید دیروز: 57
>> مجموع بازدیدها: 337259
» درباره من

کوچ بلاگـ-وبلاگ کوچ نهارجان یا کوچ خراشاد
مدیر وبلاگ : محمد حسن اسایش[376]
نویسندگان وبلاگ :
mh.asayesh (@)[15]



» پیوندهای روزانه

سایت الف با هزاران خبر [4]
گالری چهارده معصوم (ع)در سایت فطرت [51]
[آرشیو(2)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
درولادت امام هشتم -امامرضا -فرزند نبی & رهبر دین &حامی قرآن[85] . گوش بر حلقه ی در آویزان -همه از نخل رطب دار امید -قائم آل محمد ب[12] . یارب به حسین وحسن وآل عبا[7] . اهل بیت وچهارده معصوم (ع)[6] . اهل بیت وچهارده معصوم (ع)[6] . جشن عید غدیر-روز غدیر در واقع عید آل محمد علیهم السلام و روز جشن[5] . دو جانباز وبرادر - دو یارو یاور قران -یکی در سوم شعبان - یکی در[4] . غدیر خم -اهمیت حجه الوداع هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و[4] . حجت حق -رهبر اسلام -واسطه ی فیض-قلب همه هستی[4] . فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو بر فاطمه بع[3] . مژده که میلاد شه خاتم است عید سعید نبی اکرم است مزده که[3] . مهدی -انتشارات قلم-حجت پروردگار-یگانهمرد عدالت شعار[3] . موسی ابن جعفر-زبان حال-آهی-آذر- -حشر[3] . محرم-ماه خون وقیام -ماه شهاىت -ماه شکست دشمن ماه قیام ،ماه حسین[2] . فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو بر فاطمه بع[2] . فلک باآل پیغمبر بسی جور وجفا کردی ستم اندازه ای دارد ،توبیحد ظلم[2] . ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلاب ماه خروج پیشرومومنان بود ماه ش[2] . ----محبوس سامرا (امام هادی )--- هادی دین نبی گشته گرفتار بلا[2] . مژده مژده شد روشن، ُ چشم اهل دین به به گشته جشن میلاد میر مومنین[2] . قیام زینب -مرام زینب-رنج مدام زینب-مام زینب[2] . جایگاه حضرت زهرا (س) در منابع اهل سنت مرکز مطالعات و پاسخ‌‌گ[2] . غدیر از نگاه چهارده معصوم- زهرا وغدیر -امام حسین وغدیر-امام حسن[2] . آمد شب میلاد علی شمس خراسان فرزند نبی ،رهبردین،حامی قرآن ده مژده[2] . .کوچ نهارجان بیرجند یا کوچ خراشاد ویا کوچ باقران امروزکه سنگ نگا[2] . -در روستای کوچ نهارجان بیرجندوبسیاری ازروستاهای دیگراین شهرستان[2] . در ولادت امام زمان[2] . زینب -بانوی عظما -ذوالفقار حیدری-موزون[2] . منتظر دیدن روی توایم-منتظران چشم براه تواند -دفترعشق -دیده براه[2] . ولادت فاطمه -دخت نبی اکرم (ص) البشارت که عیان مهر فروزان آمد ظاه[2] . یار پنهان-مژده ی وصل-دولت مطلق-حاکممطلق[2] . ولادت وشهادت چند امام وخدیجه وابوطالب= پذیرش توبه آدم وفتح قلعه . یا رسول الله داغت بر عزیزان زودبود-گه مدینه رود -گه خراسان-هجران . یا رسول الله داغت -دارد سه جا امشب عزا بهر عزیزان -گه مدینه رود . یار پنهان-مژده ی وصل-دولت مطلق-حاکم مطلق . مه هدا -هلال من وقعه ی جانسوز-دست ستم -چوبه ی محمل-راهبر خیل زنا . مهدی قائم(عج...) . ماه فروزان -جلوه ی یزدان-صبح وصال -شب هجران _آیت قرآن . یارسول الله داغت بر عزیزان زودبود -دارد سه جا امشب عزال بهر عزیز . یاعلی-پیمبر-محمد -مسیحا -قالوا بلی-ابن ملجم . یزدان . یوسف کشور اسلام -مهدی جان -ناجی ملت دردام -مجری عدل ومساوات . کربلاگردیده-نهضت گاه دین- ابوالفضل رشیدحسین ابن علی-ساعی-اصغر-لا . کشته شد شیر خدا -ابن عم مصطفی -لرزه در عرش علا -غرقه خون شیر خدا . کشته شد شیر خدا -ابن عم مصطفی-آه وواویلا -شد فلک لرزان -شد ملک ن . کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وواویلا آه وواوی . -----کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وواویلا-کوچ . کوچ نهارجان بیرجند-کوچ خراشاد -کوچ نوفرست -کوچ مود -کوچ دهستان ب . سبط پیامبر . سرسلسله مردم آزاد حسین است-معنی مکتب تفویض علی اکبر توست -جلوه گ . سرسلسله ی مردم آزاد حسین است -معنی مکتب تفویض علی اکبر توست -جلو . سرود در ولادت امام جعفر صادق-ولی زمن -جعفر صادق شه دنیا ودین-ماه . سروروانم علی اکبر -قدکمانم -اشک روانم -خشکیده زبانم علی اکبر . سروروانمعلی اکبر -اشک روانم -قد کمانم -خشکیده زبانم علی اکبر . سلام.سال 1384 بود که ار ما دعوت شد برای گرفتن  برگه های سهام‌عدا . سلطان انس وجان که ازاو زنده دین بود          مدحت سراش حضرت روح . سنگ نوشته هابرروی سنگ قبور پدر ومادر . سید سجاد -خطبه مسجد جامع -ناقه عریان -سفر شام بلا . سید سجاد -سفر شام بلا حطبه مسجد جامع-ناقه عریان . سینجلی . سینه ی تنگم-پیر خرد-'گنج تجلی -مهرگیاه-هرکه گدایی-سرودهای امام م . شبمیلاد علی -شمس خراسان حجت حق -حجت یزدان - رهبر دین -حامی قرآن . شبه پیمبر -حامی دین وقرآن -زاده ی زهرا -یوسف لیلا -فاطمی عصمت-نا . شبی که محمد در غار حرا به رسالت رسید بر ایشان چه گذشت ؟ . شعله های سرخ شفق -برق نیزه -پهن دشت رزم -مردان راه حق . شهادت امام باقر -باقر -گلزاراحمد -بستان رسالت -گلهای زهرا -هشام . شهادت امام حسن عسکری-معتمد-بغض پنهانی-حسین خسرو بی یار -قاتل خون . شهادت مولی امیر المومنین -کشته شد شیر خدا -ابن عم مصطفی -شور محش . شهر شام -زینب-نام زینب -مردم حق ناشناس -روز محشر --سلطان عالی رت . شهریار زمانه-میر یگانه-شب فراق محبان . شیعیان -ختم رسولان-دوستان-لطف حق-علم-حلم-صبر-حق گویی-دانشگاه . شکوفای غم -امام مجتبی -زاده ی حیدر وارث ختم رسولان . صحن زیبا وبا صفای مسجدالنبی -اسایش -1388 شمسی عزای رسول الل . صحن زیبا وبا صفای مسجدالنبی -اسایش -1388 شمسی عزای رسول الله (ص . طفلان حضرت زینب --شاه شهید -ناد علی کربلایی-دخت زهرا-دیده ی حسرت . طفلان مسلم -یارب میان قاتل ومقتول-کاخ ظلم وستم-حارث-انتقام خون ی . طول سفر -پدر مهربان . عباس نکونام -زهرا -پیمبر- پسراحمدمختار-میثم تمار-سلطان شهیدان-سا . عباس-ابوالفضل-ساقی کوثر- پیمبر -مصطفی-میثم تمار-زاده ی زهرا . عزای رسول الله (ص) -امام مجتبی (ع) وامام رضا (ع) عزای رسول الله . عزای رسول الله -امام مجتبی -امامرضا -زهرا-مرگ پدر-احمد-زهرا ی اط . عزای شه دین -قبر پیمبر -شمر لعین-موی سایه گستر-عابدین -بیمار مضط . عشق خدا -خون تو-خاموش -سعی . عصریک جمعه ی دلگیر -گل نرگس -توکجایی -تو خودکرببلایی-دل عشق ترک- . علی اصغر -از چه نالانی -از چه گریانی -اصغرم لای لای-ای علی جانم . علی اصغر-فارس میدان -وارث ملک سلیمان-قصرجنان همچوخلیل--همسر عمان . علی اکبر-حسین-مرحبامرحبا--حدریست -بتول-کربلایی-هم قرین-مصطفی . عید بی نظیر-مده مده--مرتضی علی مولا-دوستان همه خرم-شد معرف مولا- . عید سعید شه صاحب زمان باد مبارک به همه شیعیان -- مژده زمیلاد ش . عید سعید شه صاحب زمان باد مبارک به همه شیعیان -- مژده زمیلاد شه . عید سعید شه صاحب زمان -سبط نبی -شبل علی -حجت حق -هادی دین -سیف خ . عید سعید شه صاحب زمان-قائم دین -حجت اثنی عشر -حامی دین -عید میلا . عید سعید نبی اکرم است -هادی کل -صبح سعادت -حاتم طایی - شافع محشر . عید غدیر -جشن غدیر -خطابه غدیر به فارسی -خطابه غدیر به زبان عربی . عید غدیر -جشن غدیر -خطابه غدیر به فارسی -غدیر از نگاه ...غدیر وا . عید غدیر -جشن غدیر -خطابه غدیر -غدیر خم -غدیر وزهرا -غدیر وامام . عید غدیر -جشن غدیر-نثار فاطمه در [جشن غدیر-ملائکه در جشن غدیر . عید غدیر-عید غدیر ازبان امام صادق -جشن فرشتگان در آسمانه درعید - . عید میلاد صاحب زمان است نوبت شادی شیعیان است حامی دین پیغمبر آم . عیدسعیدنبی اکرم است -هادی کل -ختم رسل -شافع محشر-صبع سعادت -صحن . غدیر از نگاه چهارده خورشید -امام حسین وغدیر -امام صادق وغدیر -ام . در ولادت امام زین العابدین (ع) . در ولادت امام سجاد . در ولادت امام مجتبی . در ولادت امام هشتم - درولادت خورشیدخراسان - در ولادت شمس خراسان . در ولادت حجت ابن الحسن . در ولادت علمدار کربلا = در ولادت ابوالفضل العباس (س) . در ولادت مهدی موعودصاحب الزمان . در ولادت مولود کعبه،مولا امیر المومنین علی(ع) . در ولادت موی امیر المومنین علی - در ولادت خانه زاد خدا - در ولاد . در ولادت ولی عصر قائم آل محمد . درددل-سفر -زینب-خرابه بی بام ودر-شام -اهل شام . دردلادت هریک از چهارده معصوم(ع) . درشهادت دخت نبی - در شهادت همسر علی - درشهادت فاطمه زهرا . درشهادت هریک از چهارده معصوم . درولادت امام حسن عسکری :مژده که شد چهره نما عسکری        گشت عیا . درولادت امام حسن عسکری :مژده که شد چهره نما عسکریT گشت عیان نور . درولادت امام عصر (صاحب الزمان ) مهدی قائم (عج...) عید سعید شه . --در روستای کوچ نهارجان بیرجندوبسیاری ازروستاهای دیگراین شهرستان . در شهادت امام جواد(ع) . در شهادت امام موسی کاظم . در شهادت امام هفتم به امر هارون الرشید . در شهادت حضرت زهرا - در شهادت دخت نبی - در شهادت همسر علی (ع) . در شهادت رسول الله(ص)،امام مجتبی0ع)،امام‌رضا(ع) . در شهادت زندانی بغداد . در شهادت فاطمه - دخت نبی - همسر علی - در شهادت دخت رسول الله- در . در شهادت مولا امیر المومنین . در شهادت مولا امیر المومنین علی (ع) وشبهای قدر . ?   -آ مد شب میلاد علی شمس خراسان فرزند نبی ،رهبردین،حامی قر . ?   تا به محراب دعا خون خدا شد ریخته                 حرمت ا . ? الهی سوخت از این زهر کاری جسم وجان من             شرر بگرفت از . 1392 سی و یکم خرداد عید سعید شه صاحب زمان باد مبارک به همه شیعی . 6.jpg شهاىت امام حسین(ع)-5.jpg 1حسین جان-2 (2).jpg شهاىت ا . آفاق-شاه کربلا-اباالفضل-لیلا-قاسم -یاربتوشاهدی-عباس نامدار -علمد . آل پیغمبر -جور وجفا -گلزار نبوت -جور ام الفضل -سید غلامرضا آذر ح . آمدشب میلاد عی -شمس خراسان-فرزند نبی-رهبر دین -حامی قرآن . آهی -هلال-قصه ی حال آسرا-دست ستم-راهبر خیل زنان -زبان حال حضرت ز . احمد -مبعث-کروبیان-رهبری-مرحبا-درس آزادگی . اربعین شاه دین -واله -زینب-طفل سه ساله -بسرتربت پاک شهدا-برسرقیر . اربعین شه گلگون کفن-گفت :ای خسرو صد پاره بدن -خیز از ما بنما است . اربعین شه گلگون کفن است -برسرقبر برادر چو رسید -خیز واز ما بنما . اربعین-آرزوی کربلا -برسرتربت حسین -دختر فاطمه -زینب -تازیانه -رق . ارسال شده توسط محمد حسن اسایش در 96/2/10:: 12:50 صبح -جش در ولاد . از لاخ مزار کوچ چه می دانیم؟ . ازچه توخاموش شدی . ازچه توخاموش شدی-یارب به حسین وحسن وآل عباء . افلاک -حشمت مصر -جانان-همت خضر . -البش که عیان مهر فروزان آمد ظاهر از پرده ی عصمت رخ جانان آمد . البشارت که عیان مهر فروزان آمد -دختر ختم رسل -هادی کل -ام ابیها . البشارت که عیان مهرفروزان آمد -دختر ختم رسل -هادی کل -ساره واسیه . البشارت که جهان باز منور آمد        ظاهر از پرده ی عصمت مه دیگر . ---البشارت که عیان مهر فروزان آمد ظاهر از پرده ی عصمت رخ جانان آ . العجل-یوسف گم گشته --پهلوی فاطمه-صبح جمعه-دعاگوی توییم . امام باقر-سرود -عزیز بتول-سبط نبی -شبل علی -حجت حق -باقر علم رسو . امام جواد(‘--فلک باآل پیغمبر بسی جور وجفا کردی ستم اندازه ای دار . امام حسین وحضرت زینب (ع) مشکل دین را حسین زینب آسان کرد ورفت کر . امام رضا-امام هشتم -سبط مصطفی -زهر مامون ستمگر -زهرجفا-شهرطوس -ی . امام موسی کاظم -اجاز قرآن -خلیل -مشکل گسا -بابالحوائج-مسیحا . امام هفتمین موسی -گلی از گشن طاها -زنسل حضرت زهرا -حسن رویی -حسی . امان از دل زینب(س) دخت رسول! نوبر آوردی از بهرعلی تو دختر آوردی . امد شب میلادعلی شاه خراسان-شمس وقمر وکون مکان-ای خسرو خوبان-تبری . امشب ژدرم آمده است -تاج سرم آمده است قمرم آمده است -دلیل سفرم آم . امشب سه جادارد عزا بهر عزیزان . امشب نشسته ام بنویسم ترانه ها - از باغ واز امید - من از مادرانه . امیرالامرا-فریادرس -ناقوس . حر -من آن حر خطاکارم -شهادستم بدامانت -بفریادم برس اکنون . حرکا کشتی نوح ونجات ابر . حضرت سجاد -علی ابن حسین -هشام --غل وزنجیرآذرخراسانی-آذر-عبدالمل . حضرت سجاد-حضرتزین العابدین -کاخستم -رهشام بلا-غل وزنجیر-آهی . خاستگاه نور -موسوی گرمارودی -قسمت دوم خاستگاه نور . خاستگاه نور-محمد-خدیجه-بنی هاشم . خاطرات اولین روز مدرسه -روستای کوچ نهارجان -کوچ خراشاد --نوفرست- . خاطرات -روز اول مدرسه-سپاه دانش-مخمد رضا شاهقلی-بهنیا-جیپ روسی-خ . ختم رسولان -مجتبی -زین العبدین -فیض-دانشگاه . خرشید روی تو -آرزوی تو رنگ وبوی تو آستانه پرست . خورشید جهانتاب -ابن الرضا -میلاد جواد -یوسفیاز آل محمد -نوباوه ی . خورشید رفته است -ساحل افق . خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز وز . خورشید -ساحل افق -آینهآسمان -شعله های سرخ -رزم بی امان -بزم خامو . خورشید-ساحل افق -دشت خون کرفته -دشت غم طرفته -مردان راه حق -=نبر . داردسه جا امشب عزا بهر عزیزان . دختر ختم رسل-زهرا اعدا-ضرب لگد -عقبا -فردا -سیلی دشمن . ای دخت رسول -نوبر آوردی -زینت ده روز محشرآوردی -شفیعه محشر -نمون . ای مبتلای غم -اکبرگلگونقبا -قاسم نوکدخدا-روحی فداکمدرس اصفهانی-خ . ای نبی را -عزت اجداد -یابن العسکری -غربت اسلام-داغ زهرا -هاشمی . ای هلال من و، ای ماه فروزان هدا دوش مهمان شده ای جان برادر بکجا؟ . ایدخت رسول -نوبر آوردی -دختر قهرمان -زینت ده روز محشر -زیور -شفی . باخاک هم آغوش شدی . باز از کنوز رحمت والطاف کردگار -آیات صنع -حمدخدا ونعت نبی-پنجم و . ---باز از کنوز رحمت والطاف کردگار آیات صنع در همه عالم شد آشکار- . باز ای مه محرم-همان مهی-اصغر خونین جگر -شق القمر--خیمه گاه -آل پ . بازآدگر -ای غائب از نظر صبح مهر بخش -مشفق کاشانی . ----باسمه تعالی -------------مراسم نیمه رمضانی در روستای کوچ نها . بانوی عظمایی که -همت زینب -بازوی خیبر گشای حیدری -ذوالفقار حیدری . بانوی عظماییکه -دختر مرد دوعالم -انقلاب از کوفه تا شام -همت زینب . برادر -داغ -کشته ی عباس . بسم الله -رحمان -رحیم احمد -ساقی کوثر . بسم الله -رحمان -رحیم -احمد ساقی کوثر-محمد وعل وزهرا . بسم الله -رخمان ورحیم -محمد وعلی وزهرا-یک سوار عربی . بسم اله ما . بسم اله-رحمان ورحیم -احمد -ساقی کوثر . بشارت شیعیان !شد ماه شعبان ماه پیغمبر فزون شد بر خلایق لطف وجود . بشارت شیعیان !شد ماه شعبان ماه پیغمبر فزون شد بر خلایق لطف وجود- . بشارت شیعیان -شد ماه شعبان -ماه پیغمبر -زمین وآسمان وعرش اعظم -ن . بشارت شیعیان شد ماه شعبان ماه پیغمبر-زمین واسمان وعرش اعظم نور ب . بشارت شیعیان !شد ماه شعبان ماه پیغمبر                       فزون . بعثت رسولالله - غار حرا - رسالت محمد رسول الله در غار حرا ----غر . بعثترسول الله . به که گویم غم هجران تورا مهدی جان -غم جرن تو را - مکن از لطف تو . به من بی سروپا-مفتقر- به دل تیره-دل آشفته- . بوتراب -فلک خراب -زینب -حسن -حسین-غم . بیا ای عزیز -العجل -یوسف گم گشته-دل ما بردل تو . بیا ای عزیز دل وجان بیا- نگهبان قرآن . بیابیا-جواب عشق-صلاح دلبریت-جوابعشق-ندای عشق-خقشناس . بیت حق چراغان شد -چشم مصطفی روشن -حجت خدا آمد -شاه ولایت علی مرت . پایه ی ایمان-منصور لعین--ستم کین-زهر جفا-آتش سوزان-موسی جعفر-پور . پرچمدار هدایت -جانشین پیغمبر خدا-آیات کبریایی-سید-سرودهای امام م . تا زتیر بن مرادی تارک حیدر شکست              قامت آدم خمید وپشت . تاج رسالت -لطف خدا-ختم انبیا . تبریک -دسته گل محمدی- خیر کثیر-والقلم-مومنین- مبارک باد-ممات- صر . تصویر روستای کوچ نهارجان -کوچ خراشاد کوچ نوفرست -کوچ ترکها-اسایش . توکاخ ظلم را لرزاندی -تودادی اصغر واکبر -تورا سر بر سنان بشکست . توکاخ ظلم را لرزاندی ومن سرنگون کردم -تودادی اصغر واکبر -توراسر . جان بازان امام حسین (ع) . جانبازانقلاب-باب الحوائجی-امضاء کننده سند کربلا-برهمزن ریم ستم . جایکاه حضرت زهرا(سلام الله) -فاطمه الزهرا -جایگاه حضرت زهرا (س) . ----------- هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم و خروج آن . جشن عید غدیر -پیامبر -امیر المومنین -امام صادق -امام رضا -امام ه . جشن غدیر مبارک باد -عید غدیر مبارک -غدیر خم بزرگترین عید خدا در . جعفر صادق-حجت حق -حجت خالق -سبطنبی -شبل علی -نوگل زهرا . چو شمعی سوختم -توکاخ ظلم را لرزاندی ومن سرنکون کردم-تودادی کربلا . حاج غلامرضا آذر حقیقی- امکام هادی-عاشر امام هادی -ناظرامام هادی- . درولادت جواد الائمه -امام محمد تقی (ع)- پیدایش نور عدل وداد است . درولادت دخت نبی -همسر علی -فاطمه الزهرا -البشارت که عیان مهر فرو . درولادت دوبرادر جانباز-امام حسین (ع) وابوالفضل (ع) بشارت شیعیان . درولادت دوشاهزاده - امام حسین وابوالفضل (ع) . درولادت رسول الله (ص) . درولادت قمر بنی هاشم . دل مرغ هوا-زسوز زهر- زسوز تشنگی-زبام افکند-زجور معتصم_ازآن ظلمی . دو جانباز وبرادر - دو یارو یاور قران -یکی در سوم شعبان - یکی درچ . دوشاهزاده -شه ووزیر -پیک الهی -دختر طاها -نخل رسالت -شمس وقمر -م . رحم ورحطم . رکن نماز -کعبه راز -راز ونیاز -دسن ناز -اصغرگل نشکفته ناز . رمضان درروستای کوچ نهارجان بیرجند-شوخوانی -مناجات سحر-یارب به مح . رمضان -مناجات سحر-شوخوانی -ژیغمبر-سرگشته -توبه -درخور خویش-یارب . رمضان-روستای کوج نهارجان -اسایش -مناجات سحر -مراسم نیمه رمضانی - . رمضان-مناجات سحر -ذوالجلال-رحمان -رحیم- راحم-کوچ نهارجان-بیرجند- . رمضان-مناجات سحر-شوخوانی -شب خوانی -روستای کوچ نهارجان -مراسم شو . رمضانی -نیمه رمضانی -مراسم نیمه رمضانی -روستای کوچ نهارجان -کوچ . روستای کوچ نهارجان -خاطرات مدرسه -کوچ خراشاد -نوفرست -آقای بهنیا . روستای کوچ نهارجان -کوچ خراشاد -کوچ ترکها -کوچ نوفرست -محمد حسن . روستای کوچ نهارجان -کوچ خراشاد -کوچ نهارجان-مناجات سحر -شوخوانی . روستای کوچ نهارجان -کوچ خراشاد -کوچ نوفرست -شغل مردم روستا -کارم . روستای کوچ نهارجان- کوچ خراشاد -کوچ نوفرست -شغل مردم -محصولات -ک . روستای کوچ نهارجان -کوچ خراشاد -کوچ نوفرست -کوچ ترکها -محمد حسن . روستای کوچ نهارجان -کوچ خراشاد -کوچ نوفرست-محمد حسن اسایش -مسلم . روستای کوچ نهارجان -کوچ خراشاد-خاطرات مدرسه -حاجی غلامرضا -حاجی- . روستای کوچ -کوچ نهارجان -روستای کوچ نهرجان -کوچ خراشاد -کوچ نوفر . روی بر خاک بنه -تا شقایق -همت خضر-نافه ی مشک . زمین -امالقری-خاستگاه نور-تاریک تارک-غم بی همزبانیها . زهرا -اعدا -سیلی دشمن -ضرب لگد-محسن شش ماهه-سقط . زهرا -دختر ختم رسل -سیلی دشمن-اعدا محسن شش ماهه -سقط -فردا -عقبا . زهرا سیلی دشمن -ضرب لگد -عقبا -فردا-محسن شش ماهه . کاروان حسینی -موکب غم -مدینه -زهرا -زینب -کرببلا -بانگ عزا . کربلایی-دستگیر-باب حوائج-یاور -فاتح -سلاطین--حبل المتین . کشته شد حیدر -حجتداور شدفلک لرزان -شد ملک کریان -زینب وکلثوم . کشته شد شیر خدا -ابن عم مصطفی _آه وواویلا -شد فلک لرزان -شد ملک . کنوز حق -الطاف کرگار -ولی حق -ژنجم وصی احمد مرسل . کوچ نهارجان -کوچ خراشاد -کوچ نوفرست . گشت عیان نور خدا عسکری -نور خدا شمس هدی عسکری -گشت زرخ پرده گشا . گشت منور همه ارض وسما-صحنهیعالمشد ازاو پرضیاء-قبله ی هفتم وصی هش . گه مدینه رود گه خراسان . فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد            چه بیدادی زتو . فلک دانی -چه ظلمی -ازتوبر زهرای اطهر شد --حبل جفا -حبل المتین دس . فلکدانی -چه ظلمی از تو -بر زهرای اطهرشد -حبل جفا -حبل المتین -ضر . قائم آل محمد-سرکشی موج ناه -نخل رطبدار امید . قتل شاه دین -مرگ سرخ -منطق دین . قران . قرمان کربلا-زینب-خطبه اش -دختر شیر خدا -درس عصمت -درس عفت-کربلای . قلب زهرا-احمد مختار ضرب لگد -میخ در -گنجینه ی اسرار . قیام زینب -خون حسین -صبروتسلیم ورضا--روز رستاخیز -جفای دشمن -ناد . غدیر خم -حجه الوداع -بیعت مرىان -بیعت زنان -حضورجبراییل -معجزه ا . غدیر خم -حجه الوداع -پیامبر-امیرالمومنین -ابوبکر -جبرئیل -بیعت م . غدیر خم -حجه الوداع -خط به اول -خطبه دوم- بیعت مرىان -بیعت زنان . غدیر خم-اهمیت خجه الوداع-خطبه اول -خطبه دوم -بیعت مردان -بیعت زن . غدیر خم-حجه الوداع -آغاز سفر -خطبه اول در منی -بیعت مردان -بیعت . غدیرخم -حجه الوداع -آغاز سفر -خطبه اول -خطبه دوم در مسجد خیف-بیع . غدیر-رسول خدا وغدیر -امام علی وغدیر-حضرت زهرا وغدیر -امام صاىق و . غدیریه-دکتر قاسم رسا-هرکه من مولای اویم-مصطفی-تاج ولایت-پرچم شاه . غروب غمگین غار حرا . غروبی سخت دلگیر است -مهبط وحی-حرا-سرزمین کعبه وبطحا-امین-محمد-خد . غروبی سخت دلگیراست -محمد -غار حرا -مهبط وحی-امین -خدیجه . ---غروبی سخت دلگیراست ومن ، بنشسته ام اینجا، کنار غار پرت وساکتی . ---غروبی سخت دلگیراست           ومن ، بنشسته ام اینجا، کنار غار . فردوس برینند . فروشگاه -پایگان- ستاب . فلک تاکی-گلزار زهرا-آذر حقیقی-زجورزید-ززهرزین -فلک گلهای زهرارا- . فلک دانی -چه ظلمی از تو بر زهرای اطهر شد -سیلی -نیلی -ضربت در -ج . مژده مژده یاران-شد معرف مولا-دوستان همه خرم-کربلایی-وارث نبی حید . مژده یاران -شرق خورشید -کوه حرا -احمد-محمدشه اخیار -عقل کل -ختمر . مژده که شد چهره نما عسکری --گشت عیان نور خدا عسکری .
» آرشیو مطالب
بسم اله
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
پاییز 90
زمستان 90
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
تابستان 96
پاییز 96
بهار 97
زمستان 96
زمستان 97
بهار 98
تابستان 98
زمستان 98
بهار 99
تابستان 99
پاییز 99
زمستان 99
تابستان 97
بهار 0
تابستان 0
پاییز 0
زمستان 0

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کوچ بلاگ -وبلاگ کوچ نهارجان یا کوچ خراشاد -در پارسی بلاگ
عاشق آسمونی
انتظار
شین مثل شعور
سیب سرخ
شکوفه های زندگی
***جزین***
محمدحسن اسایش
محمد حسن اسایش
مجله اینترنتی تبلیغاتی
دارالقران الکریم جرقویه علیا
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
بچه مرشد!
سکوت ابدی
بلوچستان
چانه
هسته گیر آلبالو
رایحه ی انتظار
داروخانه دکتر سلیمی
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
دکتر علی ستوده
►▌ استان قدس ▌ ◄
یا علی مدد
نغمه ی عاشقی
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
شهرستان بجنورد
دلدارا
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
سلحشوران

سفیر دوستی
تنهایی......!!!!!!
دیار من دشتستان- بُنار آبشیرین
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
معیار عدل
ܓღ فـــرقــ بــیــنـــ عـشــقــ و دوسـت داشــتــنــ

دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
ما تا آخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
سرگرمی اطلاع رسانی شمیم یاس
عطر یاس

مشاوره - روانشناسی
دل شکســــته
یامهدی
علی بامری
(بنفشه ی صحرا)
عشق
هیئت حضرت علی اصغر(ع) روستای طولش -خلخال
ترخون
عشق پنهان
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
سایت حقوقی (قانون ایران) www.LawIran.ir
صدای سکوت
حکیم دزفولی
مهاجر
مردود
شهید شلمچه
خاطرات من و دکترم
ویژه نامه حسبان پردیس
پلاک 40
ندای حق
ایـــــــران آزاد
*دنـیــــای مـــــــن :) *
Hunter
منتظران شهادت
آتیه سازان اهواز
دفتر احسان
رویابین
ایرانی یعنی عشق
نم نم باران
نوری چایی_بیجار
صدفی برای مروارید
نمی دونم بخدا موندم
سایه های خیال
عزای حسینی
سید خراسانی
allah is the lord of right .he is justic
مشق عشق ناز
سکوت پرسروصدا
عاشق دربدر
خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا

ندای رحیل
پیامک 590
آرمان
ماه مهربان من
تجربه های مربی کوچک
صل الله علی الباکین علی الحسین
دلنوشته های یه عاشق!
نسیم لوکس ...... یزد
تینا
delshekasteh
از فرش تا عرش
بر و بچه های ارزشی
کوثر ولایت
it ict
آموزش تست زدن کنکور
خواندنی های ایران جهان
از یک انسان
تَرَنّم عفاف
کسب در آمد آسان از اینترنت
شهد
*غدیر چشمه هیشه جاری*
(دوستی) فقط پیوند دو دل تنهاست : نه چیز دیگر
آلبوم محمد حسن اسایش
بسیج در روستای شیدان
جهاد ولایت
* امام مبین *
جوانان بیجار
سکوت شبانه
سه ثانیه سکوت
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
الکترونیک و کارما
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
hamidsportcars
خورشید خاموش
کشکول
با ما و اندیشه
زادگاهم بنارآبشیرین را دوست میدارم
حاج آقا مسئلةٌ
خادمین کهف الشهداء
شیدائی
ولایی
اصفهان نصف جهان
خودرو
جوان ایرانی
یکی بود هنوزهم هست
خبرهای داغ داغ
آشنای غریب
عاشق ترین آدم دنیا
به یاد تو
صرفا جهت اطلاع
افسوس که روزگار بر خلاف ارزوهایم گذشت افسوس......
کلبه ی درویشی
سکوت
شاخه شکسته
یک مهندس
مرکز توسعه وبلاگ نویسی دینی خراسان جنوب&
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام ) ویاران
طلبه ایرانی
kaveh
خونه ی دل
Chamran University Accounting Association
قرآن آنلاین
آلبوم محمد حسن اسایش
ویژه نامه کارون پردیس
معماری
سایت شیعیان
بیتوته
فروشگاه سی گل
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
سلام

» صفحات اختصاصی
جشن دوشهزاده بی نظیر است مژده که میلاد شه ووزیر اس
کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا
کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا
کوچ نهارجان یا کوچ خراشاد بیرجند
کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وو
روستای کوچ نهارجان بیرجند
درولادت رسول الله (ص)

درولادت رسول الله (ص)


» لوگوی لینک دوستان









































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب