به من بي سر وپاگوشه ي چشمي بنما که محال است جز اين گوشه ، پناهي مارا
بردل تيره ام اي چشمه ي خورشيد بتاب نبود بدتر ازاين روز سياهي مارا
ازازل دردل ما تخم محبت کشتند نبود بهتر ازاين مهر گياهي مارا
گرچه ازپيشگه خاطر عاطر دوريم هم مگر ياد کند لطف تو گاهي مارا
باغم عشق که کوهيست گران بر دل ما عجب است ار نخرد دوست به کاهي ما را
نه دل آشفته تر وشيفته تر ازدل ماست نه جز آن خاطر مجموع ، گواهي ما را
مفتقر ، راه به معموره ي حسن تو نبرد بده اي پير خرابات تو راهي مارا*
*-به نقل از سرودهاي امام مهدي عج.. انتشارات قلم-قم-ص 20-اثر طبع کمپاني