موکب غم زره شام بلا می آید کاروان پسر شیر خدا می آید
ای صبا گوی به زهرا بنگر زینب را به سر قبر تو با خوف ورجا می آید
پسر جعفر طیار برو استقبال زاین سفرآن قمر برج حیامی آید
کس نپرسید که این قافله ، ای ام بنین بی علمدار وسپهدار چرا می آید
پیشواز آی رسول مدنی زانکه کنون آل اطهارتو از شام بلا میآید
بلبل قافله گردید سکینه اکنون زغم گلبن زهرا به نوا می آید
شو سیه پوش مدینه زغم شاه شهید چونکه از کرببلا بانگ عزامی آید
تاشفا یابد ازآن محنت ورنج وغم خویش عابدین در حرم بدر دجا می آید
خود سیه پوش چرا محمل این قافله است مگر این قافله از کرببلا می آید
بشنو این وقعه ی جانسوز ز (آهی ) وببین برسر عترت مظلوم چها می آید
به نقل ازجلد دوم دیوان آهی -اثر طبع علی آهی -ص 186-187--انتشارات خزر -تهران